همانند فروغ از دوروئی ، نیرنگ می سوزم
در این آتش شبیه نسل بعداز جنگ می سوزم
شبیه صورت آن کودک معصوم ِ در کوچه
که سمتش کودکی شر ناگهان زد چنگ می سوزم
از آن روزی که دیدی لنگ هستم لنگ ِ دستانت
به زیر پای من انداختی هی سنگ می سوزم
تو را من بیشتر از چشمم قبولت داشتم رو راست
زمانی که زدی گنجشک ها را رنگ می سوزم
به روی من همیشه بسته بود آغوش ِ بازِ تو
اسیرم کن ! به شادی در حصار ِ تنگ می سوزم
.........
می سوزم از دو روئی و نیرنگ
یک رنگی کودکانه می خواهم
"بانو فروغ فرخزاد
تحفه ی یلدای ِ امشب بی تو دلتنگیست
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 29 آذر 1402 17:25
درود بر شما
مریم نصیری 02 دی 1402 11:46
درود و سپاس
محمود فتحی 01 دی 1402 15:03
سلام ودرود گرامی
مریم نصیری 02 دی 1402 11:46
درود و سپاس