تا جوانی می رود کم کم برای زندگی
میشود آهسته سنگین تر هوای زندگی
آن نشاط چهره ی عهد جوانی ای دریغ
رفت بی آنکه بخواهیم ما به پای زندگی
فصل رویشها گذشت و شد خزانها پشت هم
خم شد آخر قدمان از بادهای زندگی
چیست این مبهم سرای درهم و برهم که گاه
می کند ما را اسیر دامهای زندگی
می ستاند باجفا روزی فلک هرآنچه داد
روی و موی و جانمان را در ازای زندگی
مثل یک صخره نورد مانده بی میخ وطناب
میکنیم آخر سقوط از صخره های زندگی
مثل طوفانی که می ریزد به هم یک شهر را
می کند ویرانمان روزی بلای زندگی
هر عمل عکس العمل دارد ولیکن آدمی
می شود غافل ز چفت و بستهای زندگی
می گذارد حقمان را در کف دست عاقبت
قاضی دنیا به وقتش لابلای زندگی
ازتو و از من چه می ماند به جا جز
مشت خاک
روی این سیاره تنها , انتهای زندگی
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 3 از 5
نظر 5
امیر عاجلو 13 آبان 1400 10:29
لطیف و دلنشین
محسن جوزچی 14 آبان 1400 00:31
درود بر شما،« از منو و چند میماند به جز یک مشت خاک ،،این سرانجام جهان آدمی در زندیگیست
محمد علی رضا پور 14 آبان 1400 20:12
سلام و درود و عرض ادب
لطفاً با سرایش در گونه ی زیبای شعر سروش و قرار دادن سروش های زیبایتان در صفحه ی اصلی این پایگاه ادبی،
به گروه سروش سرایان بپیوندید و
در گسترش این گونه ی زیبا، مددکار باشید!
سروش هایی تقدیم تان:
زیرگونه های شعر سروش
قالب یا گونه ی شعری سروش به دلیل باز و انعطاف پذیر بودن زیاد خود و پذیرش شیوه های در پیوند با شعر سنتی و شعر نو، به شکل ها و زیرگونه های زیادی قابل کاربرد است، مانند سروش قافیه مند پایان کوتاه: باغبانا! هَرَس نمودن، به/ از تبرها، به دور بودن، به/ غزلی جنگلی شنودن، به/ شاخه ها را به مهر سودن، به/ قهر و کین، هراس آرد./ (علی سیاوشی)
سروش مسمطی کوتاه: هجر را انتظار می داند/ گرد ره را سوار می داند/ جبر گل را هَزار می داند/ غنچه ی بوسه در لبم پژمرد./ (شهابالدین شجاع)
سروش مسمطی پیوسته (دارای چند بند با لَخت پایانی بدون قافیه): یکی از بندهای این زیرگونه از شعر سروش به عنوان نمونه: غم هجران، تمام خواهد شد/ نوبت التیام خواهد شد/ روزگاری به کام خواهد شد/ سحری را اگر قیام کنی./ (علی معصومی)
سروش دارای وزن آزاد: هر چه می گفتم از عشق، زبانت انکار می کرد/ بی جهت، چشمانت زبان انکار را تکرار می کرد/ وقتی از این زبانه ی آتش دلت استغفار می کرد/ دل رسوا/ همیشه/ بر دارِ تماشا است./ (حامی شریبی)
سروش پایان کوتاه بی قافیه: باشد! از شهر بی گل و بلبل/ باشد! از کوچههای بی لبخند!/ باشد! از خانه های بی ایمان/ ما گذشتیم./ (محمدعلی رضاپور)
سرایندگان شعر سروش
تعدادی از سرایندگان ایران، افغانستان و تاجیکستان به سرایش سروش، روی آورده اند که(به ترتیب حروف الفبا و از نام کوچک) عبارت اند از:
ایمان اسماعیلی (راجی) ،
حامی شریبی،
حبیب رضائی رازلیقی،
حیات الله پایانی،
سمیه خوشرو (شبنم)،
شهاب الدین شجاع
(از تاجیکستان)،
طارق خراسانی،
طاهره حسین زاده(کوهواره)،
عادله ملائکه یارا،
عبدالوارث قاسمیار(از افغانستان)،
عزیز سنگین(از تاجیکستان)،
علی سیاوشی،
علی معصومی،
عیسی غفوری شِبرِه
(در سروش های تبری یا مازندرانی)، محمد صدوقی،
محمد علی رضاپور (مهدی)،
میثم مرادی
و غیره.
علی معصومی 19 آبان 1400 17:50
حسن مصطفایی دهنوی 21 آبان 1400 08:25
درودها بر شما استاد
بسیار زیبا و دلنشین سروده اید
قلمتان نویسا، موفق باشید