با تیغِ ریش ، ریشۀ ایمان ما مزن
آتش به دین و دفترِ و دیوان ما مزن
با دکمه های بسته و الفاظِ عاریَت
نقش ریا به سردر و ایوان ما مزن
برکَن لباسِ تیرۀ مکروه را ، ز تن
رنگِ سیه، به چهرۀ ایران ما مزن
بنگر به چرکِ باطنِ ترفندبازِ خود
سنگِ دغل ، به کفّۀ میزان ما مزن
هرگزغریرِ قدرتِ پوشالی ات مشو
مُشتِ عبث ، به آهن سندان ما مزن
دکّان مکر و حیله و سالوس را ببند
آفت به جان و خانه و دکّان ما مزن
از داشته های خود بخور لقمۀ حلال
نان از گلو و سفره و انبان ما مزن
حق و حریمِ خلقِ خدا را، عزیز دار
نعمت ز خوانِ مردمِ سامان ما مزن
ارکانِ همدلی شده لرزان به دستِ تو
سازِ نفاق ، در صفِ لرزان ما مزن
کردی خراب ، عادت نسل جوان ما
از قدرِعرض و عزّتِ پیران ما مزن
مصداقِ آشکارِ ستم پیشگی ، تویی
این افترا ، به جمعِ پریشان ما مزن
خنجربه پشتِ باورِ مردم فرو مکن
نارو، به راهِ سرخِ شهیدان ما مزن
از همرهی با قومِ شما سخت نادمیم
دیگر شرر به قلبِ پشیمان ما مزن
جهل و جنون ما، سببِ این بلا شده
رنگِ خِرَد ، به جهلِ فراوان ما مزن
حرفی اگر ز دینِ خدا می زنی بزن
اما ، به نامِ دین و خدا ، نان ما مزن
وجدان اگر چه به باد دادی ولی دگر
تصویرِ آن ، به خانۀ وجدان ما مزن
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 08 شهریور 1400 11:32
سلام ودرود