به دو چشمان تو سوگند که بیمار توام
سرخوش و مست می نرگس خَمّار توام
حلقه ی زلف سیاهت چو گرفتارم ساخت
من همان کشته ی آویخته بر دار توام
با همه سنگدلی دل به تو دادم صنما
گر قبولم نکنی، باز هوادار توام
دوستان طعنه زنندم که تو خود مجنونی
چه کنم ، چاره چه سازم که گرفتار توام
غمزه و ناز تو را مشتریان بسیار است
جان اگر قیمت آن است خریدار توام
گرچه ما را به سراپرده ی تو راهی نیست
روز و شب منتظر لحظه ی دیدار توام
گفته بودی که بخوابم، تو به خوابم آیی
من سودا زده را خواب کجا بود که بیدار توام
پنجم فروردین ۱۴۰۰
جواد امیرحسینی
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 9
امیر عاجلو 21 فروردین 1400 20:32
درود بر شما
کیوان هایلی 22 فروردین 1400 09:20
درودها بر شما جناب حسینی عزیز
زیبا و دلنشین سرودید
بهنام حیدری فخر 22 فروردین 1400 10:37
درود بر شما شاعر گرامی
بسیار تاثیرگذار سرودید
موفق و سربلند و سرافراز باشید
منصور آفرید 22 فروردین 1400 10:38
درود بر شما
غزلی بسیار زیبا مهمان بودیم
روناک غریب لکی 22 فروردین 1400 18:28
درود بر شما گرامی زیباست
امیر نادری 22 فروردین 1400 18:56
. سلامم را پذیرا باش
. استاد والانگر . سروده زیبای شما سخن از مطالعه بسیار
. از شاعران قرون گذشته می گوید .
. موفق و سربلند باشید
کاویان هایل مقدم 23 فروردین 1400 10:42
مغازله ای دلکش شاهد بودم
دستمریزاد
کاظم قادری 24 فروردین 1400 01:57
سلام ودرود برشما زیبا غزلی بود ودونکته تودربیت ششم یه جوری حذفش کنید اضافست وبیت هفتم مصرع دوم مشکل وزن داره ودرمجموع من دوستدار غزلهاتونم که زیبا می سرایید
جواد امیرحسینی 27 فروردین 1400 22:14
با سلام و عرض ادب. ممنونم از دقت نظر شما. حتما بررسی می کنم. لطفتون مستدام