من با تو حال دلم خوب می شود
بدهای روزگار با تو همه خوب می شود
زخمی است سینه ام از خنجر جفا
با مرهم نگاه تو ولی خوب می شود
شرمی است در آن چشمهای دلفریب تو
با آن اگر به من نگاه کنی، خوب می شود
با دست های مهربان تر از نسیم خود
دستم بگیری و با خود بری، خوب می شود
سرد است هوای دلم بی حضور تو
بر کوی دل گذری گر کنی،خوب می شود
عمری گذشت بی تو و با رنج روزگار
باقی عمر کنارم بمانی اگر خوب می شود
دیریست که مست نشدم از جمال تو
مینای می اگر دهی ام، خوب می شود.
۲۹ اسفند ۱۳۹۹
جواد_امیرحسینی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 7
امیر عاجلو 02 اردیبهشت 1400 10:50
.مانا باشید و شاعر
سیمین حیدریان 02 اردیبهشت 1400 10:54
درودها
جواد مرادی 02 اردیبهشت 1400 13:24
درود جناب حسینی شاعر گرامی
منصور آفرید 02 اردیبهشت 1400 14:13
درود بر شما
زیبا و دلنشین
کاظم قادری 02 اردیبهشت 1400 16:46
سلام ودرود خیلی زیبابود مرحبا برشما باد
کیوان هایلی 02 اردیبهشت 1400 23:49
درودها بر شما دوست عزیز و فرهیخته جناب امیرحسینی
بسیار دلنشین و عالییییییی
قلمتان مانا
کاویان هایل مقدم 04 اردیبهشت 1400 09:20
فی الواقع همه دردهای زمین و زمان
با کیمیای اکسیر روحبخش تو خوب می شود
بذاهه تقدیم به شاعر خوش ذوق جناب امیرحسینی