۱)
تا چند مرا چنین غمین می خواهی
زندانی تنگ کوچکی چون ماهی
دریایی و بی نصیبم از آغوشَت
بگذار ببوسمَت تو را گهگاهی
۲)
یک عمر پیِ مال دویدیم و نشد
از لذّت و از عشق بریدیم و نشد
این عمر چه کوتاه و چه بی ارزش بود
افسوس به انتها رسیدیم و نشد
۳)
از باغِ بهشت عطرِ گل یاس آمد
پیکِ شعف و شادی و احساس آمد
شعبان شد و عالم همگی غرقِ سرور
میلادِ علی، حسین، عبّاس(ع) آمد
۴)
خسته نشده از این همه بیداری
در کنجِ اتاق ساعتِ دیواری
ساعت ده و یا هشت چه فرقی دارد
بیزارم از این روز و شب تکراری
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 07 اسفند 1401 13:01
.مانا باشید و شاعر
کتایون رها 07 اسفند 1401 14:47
با درودهایم پاک
استاد گرامی اندیشه ای ناب و کلکی هنرمند
این چنین سروده ای را رقم میزند
ایام بکامتان باد
دکتر سیدمحمدرضا لاهیجی 09 اسفند 1401 03:19
سلام
اشعار پاکی خواندم
درودها باید گفت بر این قلم
سلامت باشید