اگرچه می روی برو، ولی نرو ز خاطرم!
که من مزارِ بی نشانِ خاطراتِ پرپرم
برو غمِ مرا مخور، که سالهاست مرده ام
نه مستحقّ گریه ات، نه لایق ترحّمم
برو که بودن تو هم، غمِ مرا دوا نکرد
برو برو که سالهاست، ز داغ دوری ات پرم
برو بدونِ اعتنا، به اشکِ رویِ گونه ام
برو نزن دگر تبر، به ریشه های باورم
سزای عشق من به تو، دلی شکسته بود و بس
فدایِ چشمِ مست تو، تمام اشکِ هر شبم
کبوتری شکسته پر، چو بغضِ مانده در دلم
نه بال پر کشیدنم، نه تاب بی تو ماندنم
گذر کن از من و برو، حذر کن از من و نمان
که زورقی شکسته در میانِ خون شناورم
به خاطر خودت برو، به خاطرم دلم بمان
که دلخور از توام ولی، دل از تو هم نمی برم
#جواد_امیرحسینی(مهراد)
اسفند ۱۴۰۱
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 17 اسفند 1401 22:20
سلام ودرود