امشب گوشهٔ چشمانت انگار غمی دارد
این حال پریشانت هرچند عالمی دارد
امشب با هر پلک تو ستاره ای میمیرد
ماه برای غیبتش دلیل محکمی دارد
ببین حال و هوای شهر اصلا خوب نیست
کوچهٔ ما بدتر، سکوت مبهمی دارد
از غنچه نخواهیم که در لاک نماند
وقتی قامت سرو هم چنین خمی دارد
شاید عشق گره از کار همه وا بکند
زنده باد عشق، عجب زیر و بمی دارد
تعداد آرا : 8 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 7
امیر عاجلو 28 تیر 1400 00:10
سلام ودرود
محمد مولوی 28 تیر 1400 00:50
کاویان هایل مقدم 28 تیر 1400 14:35
چه خوش اکسیری است این عشق:
شاید عشق گره از کار همه وا بکند
زنده باد عشق، عجب زیر و بمی دارد
ایمان جلیلی 28 تیر 1400 17:23
از محبت نگاه تون ممنونم جناب عاجلو،مولوی و مقدم بزرگوار ...
محمد خوش بین 29 تیر 1400 12:01
سلام و درودها استاد عزیزم
آفرین ها به ذوقتان که صادقانه با خوانش هر سروده تان تصویری در ذهن ام ایجاد میشه
موفق باشید
ایمان جلیلی 29 تیر 1400 12:10
سپاس از محبت و حسن توجه تان که باعث دلگرمی هستین
ترانه اسماعیلی 06 امرداد 1400 14:08
درود بخاطر اینهمه احساس و ذوق تان جناب مهندس جلیلی...امیدوارم هرچه زودتر دل نوشته های تان را چاپ کنید