تو رفتی ولی بوی عطرت هنوز
مث اولا رو لباس منه
همونی ولنتاین دادی بهم
می گفتی که این عطر خاص منه
ببین شیشهٔ خالیِ عطرِ تو
کنار گلامه لبِ پنجره
می ترسم نیای اونقدَر تا یه روز
باقی موندهٔ بوی عطرت بره
هنوزم همونی که هی با خودت
بشینی شبا شعر از بر کنی؟!
یا دیگه فقط میتونی بشکنی
دلی رو که بردی، چِشو تر کنی
به اونی که پرسیده از تو کیام...
شنیدم که گفتی یکم آشنام!!
برو خاطراتو یه چرخی بزن
ببینم دوباره به یادت میام!؟
نشستم جلو آینه تا یه بار
یکم سنگامو با خودم وا کنم
برا رفتن غصه ها از دلم
شده کفشای آهنی پا کنم
دیگه وقتشه با خودم مثل قبل
مث آینه صادق وساده شم
بفهمم که باید بری از دلم
برا زندگیِ خوش آماده شم
#احمدصیفوری
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 22 بهمن 1401 14:28