3 Stars

سخن با یار

ارسال شده در تاریخ : 11 فروردین 1401 | شماره ثبت : H9420369

باز آی ای مهربان یار رفته ز جانم ** از چه با دلی غمگین کردی رهایم
چرا خواهی به ره باشم در جدایی ** چه نقلی شنیدی ز هجر و بی وفایی
وقت تلخ جدایی اندکی صبر بنما ** نباشد چو زیبا زنم بردل نقش غمها
زغم و دردم بگو دیگری چه داند ** دل بشکسته را کسی دوست ندارد
غمی گر بود بگویم با کدام یاری ** همی دانم ز بعدت نیاد چو دلداری
سخنهای ناگفته بسیار به جا مانده ** راز دل را بدان هیچ کسی نخوانده
روا کردی به جان دردی ز هجران ** خیالت همی بود بمانم چو اسیران
همی خواهم اندر سخن با تو باشم ** تو میدانی کلامی که در سینه دارم
ز نو ای یار چاره کار در دست گیر ** نیایدآن زمانی که بسیار گشته دیر
ز قلبت بر من منتظر مهری روا کن ** بزن این جفا را حبیبا از ریشه و بن

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 101 نفر 146 بار خواندند
امیر عاجلو (12 /01/ 1401)   | فرهاد احمدیان (13 /01/ 1401)   | محمد مولوی (14 /01/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (12 /01/ 1401)  
تعداد آرا :1


نظر 1

  • امیر عاجلو   12 فروردین 1401 11:52

    درود و سلام موفق و مانا باشید rose rose rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا