خسته ومانده تو از راه رسیدی ازکار.جای مهر وعاطفه مشت شود رد وبدل در پیکار.گفت از روی حسد خانه ی همکار ببین .شب وروزت تو دگر برسرجایت ننشین.تو چه کردی که نداری ماشین گران.بعداز این هیچ زمانی تو در خانه نمان.جای چای و لقمه ایی نان سنگ است.برسر مال ومنال پدرت صد جنگ است.اندکی مهر نمایید به هم ارزش دنیا چیست.تا به هم دیده بیاید تو ببین دور وبرت دیگر کیست.
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 03 خرداد 1401 13:56
.مانا باشید و شاعر