نامسلمان در زد و پیکار کرد.
مردم آزاری نمود آزار کرد.
هر بهانه خواست تا پستم کند.
ضربه ی او خواست بر شستم دهد.
صبح هنگامی که برخاستم زخواب.
حمله آورد او به ستم با شتاب.
حمله بردم من به ستمش همچو برق.
تا به خود خواهی خود گردد که غرق.
مردم آزار فتنه ی عالم بود.
دشمن انسان و هر آدم بود.
گر ز اول فتنه را بی پا کنی.
می کشد دم را عقب گر حمله را در جا کنی.
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 14 تیر 1401 23:48
سلام ودرود
ندا جوکار 19 تیر 1401 13:04
عااااالی