رنگین کمانها را
بر الفت خاکستری عدم میپاشی؟!
غازهای برفی مهاجر پرواز میکنند
خراجگزاران نیمه وحشی خون
در مزارع نرم پنبه میخزند
.
.
.
موسیقی تناجی دردست
در رگهای مهیج گل های تنباکو..
فندک میزنی
عطر چکامه و دود میپیچد
شراب شعله میکشد
صخره های تنگستن سیراب میشوند..
آه
در این شب مفرغین عبوس
در مرثیه ی زهم غوکهای مردابی
در رمه های شرمناک غم و گیاه
پریان سفید خاموشی
بر کتف مجرد اقیانوسیت، بیدارند
.
.
.
تو! نذر کرده ی شارح اشکی، میدانم
در آستان فراخ حضورت
در غزلهای رقیق پرنیان و پولک
در رزم شرقی گلهای گس انار
و آیین گرم بوسه و عاج..
ای بارانبازی طربناک شهود هر آغاز
مرگ
آوازیست که به ایمان نمیرساندم
و رنگین کمانها را ........
بر الفت خاکستری عدم می پاشیم...
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 28 آبان 1401 10:01
درود بزرگوار ا
اسماعیل سهامی 01 آذر 1401 17:20
درود بر شما