با انگشتهای رویایی ات
از همه ی دروازه های جهان ،
به مادینگی غریزه ی عطرم می آیی
ای قبس ردای خونین ام!
پنجره ها بی تو
باردار هزاران ساحل متروک،
پرنده زار دلم
بی تو
قفس تنگ درداجین،
با آوای تنهایی ات
اسبی سرکشم
میرمم،
به سکر سالومه
به خنجر عبوس ابروانم
به جنگ،،،
یخ میزند غنچه ی سرخابی ِ برکه های نقره
بی یشم چشمانت ،مهربان
.
.
.
.
-ای دفینه های آفتاب و آرزو
با دستهای رویایی مان
هنوز
چون زخم اول پیکار، زیباییم-
هزاران سال بعد ،
می آیی
و من دوباره
پری اقیانوسهایی پهناورم
با باله های مرموز دیبا ،
عطری گس و
تنی
از کرشمه و پولک و رزم...
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 02 تیر 1402 10:37
درود بر شما
سیده نسترن طالب زاده 05 تیر 1402 15:43
شیما رحمانی 04 تیر 1402 15:43
درود دوست من .بسیار عالی.دستمریزاد????????????
سیده نسترن طالب زاده 05 تیر 1402 15:43
درودتان گرامی عزیز
سپاسگزارم