3 Stars

باغ آغوش

ارسال شده در تاریخ : 21 تیر 1401 | شماره ثبت : H9421463


روزهایم تیره و شامم سیاه و بی سحر
تا نمودی از دیار عشقمان عزم سفر

بلبل طبعم بود غمگین و سر در زیر بال
دل ندارد تا به پرواز آید و گشت و گذر

باکمند زلف بستی پای دل؛ اینک چرا
در دل گرداب غم کردی رها و خونجگر

آن بهاری کز دل ابر بهاری سر زدی
لحظه ایی با مهرباری ، تندری آنی دگر

هرچه هستی نازنین در عشق کابین منی
همچو جن از رمز بسم اله مکن از من حذر

راه دل را تا به مقصد کرده ام پنهان زغیر
تا بمانی با دلم فارغ زهرچه خیر و شر

در گلستان جهان جز گلبن رویت نبود
یا اگرهم بود غیرار تو نیامد در نظر

بی تو بستان شوره زارست وگلستان غرق نقص
گلرخان درپیش تو بی رونقند و بی ثمر

باغ آعوشت به روی راضی عاشق گشا
تا چو نیلوفر بگیرد نازک جسمت به بر.

سیدرضاموسوی راضی

غزل در بحر ، رمل مثمن محذوف.

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 70 نفر 85 بار خواندند
امیر عاجلو (24 /04/ 1401)   | سیدرضا موسوی راضی (09 /06/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (24 /04/ 1401)  
تعداد آرا :1


نظر 1

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا