با درود و عرض ادب خدمت شما عزیزان همراه. متاسفانه هر روز خبری از پرواز عزیزی و هنرمندی و نازنینی میرسد و این بر هرکسی تأثیر میگذارد خاصه افرادی که احساسات و عواطفشان از دیگر خصایص انسانی قویتر است. دوم اردیبهشت مصادف بود با درگذشت زنده یاد محمودی خوانساری و ناگهان در هشتم اردیبهشت خبر پرواز بانو فخری نیکزاد منتشر شد. از زمانی که این خبر را شنیدم بناگاه خاطرم مشغول برنامهء گلهای تازه شمارهء سی گردید که در آن برنامه زنده یاد محمودی خوانساری شعر الا ای آهوی وحشی را با آواز منحصر به فرد خود میخوانند و زنده نام فخری بانوی نیکزاد شعر را بزیبایی هرچه تمامتر دکلمه میکنند.
غزلی که با عنوان گرگ اجل ذیلا تقدیم میگردد ماحصل آن دقایق است. امیدوارم مورد پذیرش و توجه قرار گیرد.
می برد سرمایه هامان بی امان ، گرگ اجل
ما خرامانیم و تیزست و دوان ، گرگ اجل
می رسد هر روز اخباری که پرپر شد گلی
باغبان گریان ولی خندان ازآن ، گرگ اجل
لاله خون پیماید و ، نرگس به خاکش ژاله شد
از غم فقدان هر گل ، زد نشان ، گرگ اجل
هر سحر پر میکشد مرغی خوش الحان از چمن
می زند ساز خودش در آن میان ، گرگ اجل
رفتن هر نازنینی بخشی از ما را ببرد
شادمان از سوزش دلهایمان ، گرگ اجل
رسم دنیا آتش افکندن به باغ هستی است
خاصه هنگامی که باشد باغبان ، گرگ اجل
کاش دنیا مهربان می شد کمی با عاشقان
تا شود شاید کمی هم مهربان ، گرگ اجل
خواب شیرینت گوارا ، راضیا باشد محال
چون نگردد مهربان با عاشقان ، گرگ اجل
گیرد از بستان گل و نامهربان یک دنده است
همچو یک پایی مرغ حاکمان ، گرگ اجل.
سیدرضاموسوی راضی
غزل در بحر رمل مثمن محذوف
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 13 اردیبهشت 1402 09:26
درود بر شما
بهاالدین داودپور 17 اردیبهشت 1402 06:56
درودشاعرگرامی
روحشان شاد و یادش گرامی