نازنینِ مهربان هی نگو نرو بمان سرخماهیِ دلم گرچه تشنهٔ شنیدنِ صدایِ گرمِ توست حوضِ چشمِ من ولی پُر شد از مساحتِ نبودنم شک نکن به کنجِ دنجِ مردنم! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سیدمحمدرضالاهیجی ساکوتی.هند ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شاعر نمی خواهد که این شعر را نقد کنید.
سلام ودرود
آبروی عاشقی!مرگ قصه نیستهر که مرد، هر که رفتقصه اش به سر رسیدتو بمان قصه شو، قصه سازچنگ میزند دل از نبودنتزخم میشود خیال پاک شعرپس بمان!در تلاطم حواس گفتنیمثل بوی پرتقال خوردن ته کلاسقصه باش
درود بسیار عالی. تندرست باشید.
هزینه کتاب + هزینه ارسال از طریق پست
نظر 4
امیر عاجلو 12 شهریور 1401 17:29
سلام ودرود
زهرا آهن 13 شهریور 1401 04:23
آبروی عاشقی!
مرگ قصه نیست
هر که مرد، هر که رفت
قصه اش به سر رسید
تو بمان قصه شو، قصه ساز
چنگ میزند دل از نبودنت
زخم میشود خیال پاک شعر
پس بمان!
در تلاطم حواس گفتنی
مثل بوی پرتقال خوردن ته کلاس
قصه باش
الیاس امیرحسنی 14 شهریور 1401 14:53
کرامت یزدانی(اشک) 14 شهریور 1401 21:18
درود بسیار عالی. تندرست باشید.