3 Stars
سیدمحمدرضا لاهیجی

بَه بَه چهچه فالش به آروغِ سارق

ارسال شده در تاریخ : 16 شهریور 1401 | شماره ثبت : H9422180

تُوتَم!

ای آرمیدختِ گل‌اندیشم

سربسته می‌گویم:

در پیشِ چاله‌چشمِ نامردم

شانه نزن دیگر به مویِ مویهٔ شعرم

زیرا مقدّس ماهِ پروین‌ذات

هابیلِ دل در حصرِ قابیل‌ست

دلّالِ سارق‌کیش بسیار و…

وارستگی تعطیلِ تعطیل‌ست!




وقتی دهان‌دوزی

بعد از غزل سوزی

در دستِ اقدام‌ست

یا زیرِ حکمِ گرگِ اعدام‌ست

از ظلمِ و مکرِ آدم و حوّا

در مسلخ‌ست آزادی و غیرت

شهوت شده همسایهٔ لذّت

درگیرِ تزویر و تبِ تهمت

شاعر نگاهش می‌شود سرقت!

حیرت نکن حیرت

از نعشِ خودکارم

از مرگِ نقطه دورِ پرگارم!




سربسته می‌گویم:

ای آرمیدختِ گل‌اندیشم

ققنوسِ قافِ آرزوهایم

پروانهٔ پرخیدهٔ پرهیزگارِ من

سارق مخاطب دارد و شاعر

در پازلِ شهرِ پُر از قاتل

شعرش شهیدِ خبثِ طینت شد

پشتِ‌هم امّا او نصیحت شد!


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سیدمحمدرضالاهیجی
ساکوتی.هند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پ ن:

آرمیدخت: ‌دخترِ ستایش شده

پرخیده: دخترِ سِر نگهدار

شاعر نمی خواهد که این شعر را نقد کنید.

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 66 نفر 140 بار خواندند
امیر عاجلو (17 /06/ 1401)   | محمد مولوی (17 /06/ 1401)   | سیدمحمدرضا لاهیجی (17 /06/ 1401)   | محمدصادق رحمتی (20 /06/ 1401)   | فرامرز عبداله پور (26 /10/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (17 /06/ 1401)  فرامرز عبداله پور (26 /10/ 1402)  
تعداد آرا :2


نظر 2

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا