3 Stars

تب اوهام

ارسال شده در تاریخ : 27 فروردین 1402 | شماره ثبت : H9424551


خواستم خوب شود ، جزبدایام نشد
آنچه پنداشته بودیم ، سرانجام نشد
هرچه درفکروخیالم‌همه‌اندوخته بود
عاقبت نیمه شبی جزتب اوهام نشد
آن که افکنده مرادردل این‌آتش عشق
سوخت‌بیچاره‌خودش‌،پخته‌این‌خام‌نشد
(نابهنگام زند نوبت صبح شب وصل)
 کو وصالی که شبش باتوبهنگام نشد؟
خواستم با غزلی شاه شکاری بکنم
دل وحشی تو با سوز غزل رام نشد
امشب از موج دلم سخت برآمد غزلی
دل طوفانی من با غزل آرام نشد
بازهم آخر شعرَست و شبی دور و دراز
وای برمن‌که‌قلم خفت وشب اتمام نشد

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 69 نفر 136 بار خواندند
امیر عاجلو (30 /01/ 1402)   | علی معصومی (30 /01/ 1402)   | شبنم حکیم هاشمی (31 /01/ 1402)   | حسین یوسفی (31 /01/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (30 /01/ 1402)  علی معصومی (30 /01/ 1402)  شبنم حکیم هاشمی (31 /01/ 1402)  
تعداد آرا :3


نظر 3

  • امیر عاجلو   30 فروردین 1402 08:35

    درود بر شما rose

  • علی معصومی   30 فروردین 1402 15:22

    درودهابرذشما
    حناب یوسفی نازنین
    غزل زیبایی است
    دلمریزاد
    ♡♡♡♡

    گرچه پرونده ما پیش دو چشمان تو بود
    سال ها رفته و از سمت تو اقدام نشد

    گفته بودی که شب قصه ما صبح شود
    از چه خورشید طلوعی به سر بام نشد
    ✍بداهه ای تقدیم

    rose

    • حسین یوسفی   31 فروردین 1402 20:07

      درودوعرض ادب خدمت شمااستادگرانقدر
      سپاس ازنگاه زیبایتان
      قلمتان مانابسیازیبابود????????????

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا