ای که داری بازوانِ پهلوان !
گاه در "افتادگی" رستم بمان
گاه با یک دستِخود کُشتی بگیر
مثلِ تختی باش دیدی ناتوان
زورِ انسان میشود روزی ضعیف،
پس نگو هستم قوی در هر زمان
تا ابد "باران" میانِ ابر نیست
میخورد با مخ زمین روزی همان
گاه با خوابی بهاری شد خزان
تا ورق برگشت سلطان شد شبان
جمله را در چشمِ مظلومان بخوان
واژها دارد زبانِ بیزبان
عشق را با کینهات حیفش نکن
میبرد از آن بها این " آن" چِران
سعی کن باشی امینِ مِهرِ او
لطفِ خود را داده ما چون "مهربان"
#امین_مقدس
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 28 آذر 1401 18:04
درود بر شما
امین مقدس 29 آذر 1401 20:27
درودها بزرگوار. سپاس برقرار باشید
فاطمه نعیمی 09 دی 1401 00:07
مثلِ تختی باش ( اگر) دیدی ناتوان: گاهی اوقات معنی ، وزن و محتوای شعر را فدای قافیه می کنیم به هر قیمتی شده و این ارزش ندارد به نظر من .
درود و سپاس
امین مقدس 15 دی 1401 18:24
همانگونه که مستحضر هستید قید را میتوان از جمله حذف کرد. قید انواع مختلف دارد(قید پرسش، قید قید، قید شرط و ...) که در اینجا ( اگر) قید شرط هست.
درود و موفق باشید