عشق وقتی که سرد میمیرد شهر درگیر درد میمیرد
غارغار کلاغک پیری روی یک کاج زرد میمیرد
در زمستان ممتد تصویر منجمد میشود سلامی گرم
آشنایی که بی تو میلرزد گوشهای مانده سرد میمیرد
و کسی که تو را نمیبیند دوریت را به شانه خواهد برد
از خودش تا همیشه میپرسد میشود چاره کرد؟ میمیرد!
سالها کوچههای فکرت را پرسهای عاشقانه خواهد زد
تا کسی زیرکانه میگوید این طرفها نگرد میمیرد
مثل الوار پیر و تنهایی که به طوفان و درد عادت داشت
در میان لحظهها نمیپوسد روی پا مثل مَرد میمیرد
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 12
امیر عاجلو 21 آبان 1402 11:56
درود و سلام موفق و مانا باشید
حفیظ (بستا) پور حفیظ 22 آبان 1402 04:51
سپاس بیکران جناب عاجلو
سروش اسکندری 21 آبان 1402 17:05
درود بر شما جناب پور حفیظ بسیار زیبا و دل نشین سرودید
حفیظ (بستا) پور حفیظ 22 آبان 1402 04:51
متشکرم جناب اسکندری عزیز
سامان نظری 21 آبان 1402 19:25
سلام استاد درود بسیار عالی
حفیظ (بستا) پور حفیظ 22 آبان 1402 04:52
درود جناب نظری
سیاوش دریابار 22 آبان 1402 08:40
.....آغاز شدم......
سپر شدم براش
برایم سنگ شد
عصا شدم براش
برایم لنگ شد
دوا شدم براش
برایم درد شد
فرهیخته ،ادیب و شاعر گرانقدر
با سلام
امروز مهمان دفتر شما شما بودم
بسیار زیبا و جاودانه بود
قلم سبزتان را می ستایم
مانا عمر گرانسنگتان
به امید موفقیت
حفیظ (بستا) پور حفیظ 30 آبان 1402 14:08
درودجناب دریابار
فاطمه مهری 22 آبان 1402 10:33
درود بر شما جناب حفیظ زیبا و دلنواز قلم زدید، مانا باشید و شاعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ 30 آبان 1402 14:11
درودها بانو مهری بزرگواروبزرگ اندیش
انسیه فتح تبار 23 آبان 1402 08:59
بسیارعالی.. درود
حفیظ (بستا) پور حفیظ 30 آبان 1402 14:12
بسیار متشکر و سپاسگزارم بانو فتح تبار