چشمان شاعرگونه ات تا صبح بیدارند
گاهی به آوازند و گاهی مست و خمارند
هرچند ملامت می کنندت ،از همه بگذر
بگذار بگویند عاشقان شعر بیمارند
من عشق را در لا به لای شعرها دیدم
پروانه ها فرهاد ها ،حلاج ها دارند
آب روان را جز به خوردن کس نمی بیند
اما همه حیرت زده از روی آبشارند
وقتی قلم از دست شاعرها می افتد
یعنی که از روی جهان ،از عشق بیزارند
با تار گیسویی جهانی عشق میسازند
ای کاش دنیارا به شاعر ها بسپارند...
#حسین_وصال_پور
حسین وصال پور
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 26 اسفند 1401 22:36
لطیف و دلنشین