《میلاد دلبرم》 غزل
خدای قلب من هستی تو خورشید فروزانی
دوای درد من هستی تو آن آرامش جانی
بتاب ای ماه تابانم بکن روشن سرای من
خدای من تویی در این شب تاریک و ظلمانی
به هنگام نمازم سجده بر عشقت کنم هر دَم
تو آن غمخوار من هستی که می دانم تو می دانی
تویی آب حیات من تویی آن چشمه ی جوشان
برای شاخه ی خشکیده هستی اَبر بارانی
نوا و نغمه ی خوش می شود آرامش جانم
در این باغ خزان من تو آن مرغ غزلخوانی
تو آن عشقی که مهرت می کند سرزنده این جانم
نَفَس های منی ای مهربان در عالم فانی
مَلَک هستی درونت صیقلی باشد چو آئینه
تو هستی آن فرشته کرده بر تن جلد انسانی
تو را ای نازنین می خواهمت چون مهربان هستی
همیشه همدمم بودی در این دریای طوفانی
شده میلاد تو در بیست و هشت از ماه شهریور
تو را تبریک می گویم که همچون ماه تابانی
ببوسد《مخلص صادق》تو را در روز میلادت
تو خورشید منی ای نازنین شمس فروزانی
یکشنبه۱۴۰۰/۶/۲۸
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 05 اردیبهشت 1402 10:49
درود و سلام موفق و مانا باشید