3 Stars

روزگار غم

ارسال شده در تاریخ : 09 دی 1402 | شماره ثبت : H9427748

«روزگار غم»

در رهگذر عمر بجز غصّه ندیدی
آوای خوش مرغ هَزاری نشنیدی

دیدی شده مجنون ز فراق غم لیلی
با بال شکسته که به مقصد نرسیدی

چون شمع شدی شعله زدی پیکر جان را
پروانه صفت گِرد سر شمع پریدی

در حنجره خاموش شده نغمه ی داود
در کُنج قفس نعره ی مستانه کشیدی

دیدی سر کویش شده بس شعله فروزان
با پای برهنه سر کویش بدویدی

گر یار نشد هم نفست در طی این راه
کالای دل از کوچه ی بیگانه خریدی

خوش قامت و سروی نشدی گوشه ی این باغ
آن ترکه و یک شاخه ی خشکیده ی بیدی

در بیشه نشد شیر ژیّان هم نفس تو
با نفس هوا پیروِ روباه پلیدی

از باغ خزان مرغ دلت پَر زده روزی
یک مور شدی گوشه ی ویرانه خزیدی

شادی نشد همخانه ی دل «مخلص صادق»
جز ماتم و اندوه و غم و غصّه ندیدی

شنبه 1402/7/15

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 47 نفر 65 بار خواندند
امیر عاجلو (09 /10/ 1402)   | محمدهادی صادقی (09 /10/ 1402)   | ابوالحسن انصاری (الف. رها) (09 /10/ 1402)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :2


نظر 2

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا