می کنم حمد قادر سرمد
آن خدای کریم فرد أحد
از بیان ثنا و حمدِ جلیل
مات و حیران بود عقل و خرد
ای خدای رحیمِ بی همتا
بنما یاری ام بِکن تو مدد
از ثنایت زبان ما قاصر
نیست حَدِّ توان یکی از صد
خالق و رازق و بصیر وخبیر
تویی آن بی نیازِ حی صمد
صانع ِعرش وفرش ومُلکِ وجود
تویی آن ذاتِ بی نظیر و ابد
غافر وراحم و علیم وحکیم
هست وصفِ تو بی شمار وعدد
نه ز کس زاده خالقِ هستی
بهرِ دادار نیست زاد و ولد
طایر طبع بعد حمد و ثنا
رو به سوی غدیر خم آرد
روز عید ولایت مولا
بر همه خلق میمنت بادا
بعد حمد و ثنای حی قدیر
می گشایم زبان به مدح ِ امیر
ای دل از نو بیا تو شادى کن
شده فصل بهار باده بگیر
شو بیرون از درون کُلبهِ خویش
قدمی نِه به طرفِ باغ ِ شَهیر
مطربا چنگ زن تو بَربَط را
ساقیا می بریز بی تاخیر
سروِ مستانه را ببین در رقص
نغمه خوان عندلیب عامه پذیر
من خمارم خمارِ جام ولا
ساقیا می بده ز خم غدیر
گشته امروز شاه خیبر کن
به محمد و زیر میرِ دلیر
از قُدوم علی و پیغمبر
سبزتر گشته طرفِ دشتِ کویر
روز عید ولایت مولا
بر همه خلق میمنت بادا
بعد ادای حج شه بَرتَر
رهسپارِ غدیر شُد سرور
اندر آنجا بساخت میر اُمم
از جَهاز شُتر یکى مِنبر
زَبَر منبر آن شهنشاه رفت
خیل اصحاب جمع در آن محضر
دست حیدر گرفت و بالا برد
کرد ابلاغ امرِ خالقِ اکبر
گفت بر هر کسى منم مولا
هست مولاش بعدِ من حیدر
هر که دارد ولایت ما را
هست راضی از او خدا در حشر
هر کسى با على بود دشمن
او بود دشمن من و داور
جمعِ اصحاب از صغیر وکبیر
همه بیعت نمودند یکسر
به علی تهنیت همه گفتند
مرتضی گشته بر همه رهبر
روز عید ولایت مولا
بر همه خلق میمنت بادا
شکر لله که شاه خیبر گیر
شده مارا امام ورهبر ومیر
دست یزدان و نفس شاه رُسُل
او بود مظهر خدای قدیر
او بود درب شهر علم نبی
او بود میر منبر و تقریر
هست او قاسم بهشت او نار
او بود حامی اسیر و فقیر
غیر او کیست صفدرِ لشکر
اوست شیر خدا و مرد دلیر
جز علی هیچ کس نمی شاید
که به احمد بود وزیر وظهیر
بخش از لطف (سامع )را یارب
منصبِ نوکرِ غلام ِ امیر
خادم آل مصطفی باد ا
روز حشر همنشین میر شهیر
روز عید ولایت مولا
بر همه خلق میمنت بادا
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 23 خرداد 1402 10:36
.مانا باشید و شاعر