ای ابوالفضل قهرمان شجاع
وی ابر مرد رزمگاه نزاع
ای هلال منیر عالمتاب
می دهد انجم از رخ تو شعاع
ای علمدار با وفای حسین
وی به امرش تویی مطیع و مطاع
بوسه بردست تو علی می زد
اشک شادی بریخت گاه رضاع
مرغ طبعم پرد به سوی درت
می کند طوف بارگاه و بقاع
کاشت بذر مودتت ای شاه
بر گلستان دل مرا زراع
رهروی راه احمد و آل ام
کرده این راه حق مرا اقناع
بر دو عالم ز جان نمایم فخر
گر قبولت فتد یکی مصراع
بود این طبع نارسا به سُرور
کرچه کمتر بود مرا اطلاع
ای یل نامدار شیر دلیر
حاجتم را کنم به تو ارجاع
در دلم میل بارگاه تو است
لیک در میهن است غمین اوضاع
گره در کار من فتاده گشا
گره در کار من مراست صداع
طمع ام نیست بر در دونان
بر در لطف توست چشم طماع
حاجت دیگر از کرم دارم
آی و گاه رحیل وقت وداع
گر بیایی ز لطف بر سر من
آید این روح من به وجد وسماع
شو شفیع ام به روز رستاخیز
نزد ذات سمیع رب سماع
گو که این سامع تهی دست است
جز ولا هیچ نَبْوَدش متاع
بود از خیل امت جدم
مرتضی رهبر است او اتباع
۲-۳-۱۴۰۲
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 03 تیر 1402 13:56
درود بزرگوار ا
سیاوش دریابار 26 شهریور 1402 15:19
سلام
ضمن عرض تبریک به مناسبت
حلول ماه ربیع
شعرتان بسیار زیبا بود
قلم سبزتان مانا
و عمرتان جاودان
پرفوغ باشید