3 Stars

چراغ خانه‌ی شاعر!

ارسال شده در تاریخ : 05 دی 1402 | شماره ثبت : H9427710

و ماه، ماه قشنگ و عزیز آبان بود!
و او مسافر تنهای آن خیابان بود!

هوای پاک خیابان که عطر خاطره داشت
دچار عطر تمیز و لطیف باران بود!

و شاید اینکه در آن جا همیشه هر آبان
شبیه فصل تر و تازه‌ی بهاران بود!

در انتهای خیابان، در آن شب زیبا
چراغ خانه‌ی شاعر چقدر تابان بود!

که زیر نور چراغش به نام هر شعرش
چقدر واژه‌‌ برای غزل فراوان بود!

درون جان و دل و شعرهای آن شاعر
چه شور عشق عظیمی شبیه عصیان بود!

چه شور عشق عظیمی، چه مستی نابی
به شوق دیدن یارش، در او نمایان بود!

و سمت خانه‌ی شاعر قدم‌زنان می‌رفت
کسی که عابر تنهای آن خیابان بود!



شبنم حکیم عاشمی

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 83 نفر 125 بار خواندند
امیر عاجلو (06 /10/ 1402)   | محمود فتحی (06 /10/ 1402)   | ابوالحسن انصاری (الف. رها) (06 /10/ 1402)   | شبنم حکیم هاشمی (08 /10/ 1402)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :2


نظر 1

شاعر نظر دهی برای این شعر را غیر فعال کرده است.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا