3 Stars

ساعت شماطه دار

ارسال شده در تاریخ : 07 بهمن 1402 | شماره ثبت : H9428110


......ساعت شماطه دار.....
صدای پدرم
روی طاقچه سر خورد
ساعت شماطه دارش را از خواب پراند
ساعت چنده
مادرم گفت
یه دقیقه از شش گذشته
بسرعت دستش را روی زنگ ساعت زد
ساعت بیدار شد
بچه ها رو از خواب پراند
پدر رختخواب را ترک کرد
صورتش را توی دستشویی شست
کت و شلوارش را برداشت از خونه زد بیرون
تو راه‌پله شلوارش رو پوشید
تو ماشین جوراب ها را پایش کرد
اونجا نفهمید
جورابش لنگه به لنگه است
ولی بعداً مد شد
وقتی کارت حضورش را میزد
موهایش را شانه زد
درب اتاق را که باز کرد
ریس تو اتاق داشت غر غر میکرد
پدر تصمیم گرفت یک ساعت شماطه دار
بخرد
صدای پدرم
روی طاقچه سر خورد
ساعت شماطه دارش را از خواب پراند

سیاوش دریابار سوم بهمن چهارصد و دو

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 34 نفر 46 بار خواندند
امیر عاجلو (07 /11/ 1402)   | سروش اسکندری (08 /11/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (07 /11/ 1402)  سروش اسکندری (08 /11/ 1402)  
تعداد آرا :2


نظر 1

  • امیر عاجلو   07 بهمن 1402 11:11

    درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا