3 Stars

آذر نگاه

ارسال شده در تاریخ : 07 بهمن 1402 | شماره ثبت : H9428115

محکوم کرد چشمان تو مرا به تنهایی و رفت
بعد تو پرسه و سکوت ، ویرانه ی قلب شعله ور
از واژه ها ساختم تنت ،همبستر سایه شدم
خاکسترِ عشقم هنوز از یادِ نامت شعله ور
بین من و تو شد خدا ،هجران ،جهانی فاصله
من کفر گفتم تا تو را در قلبِ خود پنهان کنم
بر شانه هایت شد پریش ، گیسو و جانم را گرفت
لیلای عاشق کش ببین مجنون لبهایت شدم
بانوی فروردین و تاک ،تن سبزِ خردادِ توام
از هرم مرداد لبت ، من مهرِ برگ ریزان ، رها
آذر نگاهِ جاودان از بهمنِ هجرت شکست
قلبی که رویایش شده اردیبهشت مویت ،رها
پژواک نسل آریا ، رخسارِ شهر خون و جنون
بر بعثت شعله برقص زیبا آناهیتای من
اغواگر نقش و نگار ، رودِ خروشان ، لب بهار
طغیان مواجِ غزل ، معشوقه یِ ایران من
من در پاسارگادِ تنت ، سجده به ایمانت زدم
ای شعله یِ رقصان ، تو را ، در جلوه ها گم کرده ام
در من قدم میزد خیال ، دخترکی مغرور و خواند
نامی که آن را تا ابد در واژه ها گم کرده ام

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 45 نفر 76 بار خواندند
امیر عاجلو (08 /11/ 1402)   | محمود فتحی (11 /11/ 1402)   | نیما ولی زاده (11 /11/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (08 /11/ 1402)  
تعداد آرا :1


نظر 4

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا