3 Stars

آفرت

ارسال شده در تاریخ : 17 بهمن 1402 | شماره ثبت : H9428238

مرا از خود نشانی نیست مگر یادم کنی گاهی
که این تن زنده میگردد اگر گهگاه مرا خواهی
شدم تسخیر چشمانی که سحر انگیز و یاغی بود
لب تو هم صحراهاست ، تو غارتگر چه میخواهی
هوس از پیکرت بارید به جنگل های گیلانم
خیالم مست و حیران شد به گرگ و میش موهایت
منم آن آتش سرکش که باران خورده از هجرت
ولی باز شعله افروز است به هرم سرخ لبهایت
به آتشکده آغوشت تنم میسوخت و میرقصید
هزاران ساله از عشقت در این دنیا فروزانم
از آغاز زمان آفرت ، نوشتم از نگاه تو
تو ای چشم کهکشان آتش ، به زیبایی بسوزانم
در این تشویش سرگردان تلاطم کرده موهایت
اهورای تنت مواج و ساحل ، شعر شیدایت
تماشایی ترین رویا قدم بر واژه ها بگذار
غزل باران ، الفبایِ رقصان ، شعرِ لبهایت
درون سینه ام قلبیست امانت دار چشمانت
هوس آلوده دامانت شده محراب ایمانم
خراباتی تر از شیطان منم رانده از آغوشت
غرور عشق از این عصیان شده زنده به ایهامم

آفرت : یک واژه ی کردی به معنای آفریننده که به بانوان گفته میشود

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 112 نفر 128 بار خواندند
امیر عاجلو (17 /11/ 1402)   | نیما ولی زاده (27 /11/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (17 /11/ 1402)  
تعداد آرا :1


نظر 2

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا