(ترجمه شعرملا محمد فضولی ازترکی به فارسی)
زائر می خانه هستم سجده بر مُغ طاعتم
عشق.پیرم، نقد جان نذرم، توکُل نیّتَم
هرکجا باشم صُراحی وار کارم سجده است
هرچه باشم مثل باده زیر پا است عادتم
گرچه برشعرم کند زاهد بصورت اعتراض
می شود شرمنده بعد ازاختلاط، ازسیرتم
بس که مثل جام می خوش مشرب و صافی دلم
حرمتم واجب بر آن کس که داند کیفیَّتم
معتبر هستش غرورامّا من ازآن فارغم
اعتبارا نیست چون قابل محقّر هیأتم
عشق ، فارغ کرده این دل را ز ارباب ریا
فقر، برداشته زاسباب علایق رغبتم
ای فضولی درزمین فقردولت خواه که
سایه برآن خاک انداخته هُمای همّتم
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 29 آبان 1402 17:14
درود بزرگوار ا
فرامرز عبداله پور 29 آبان 1402 21:33
خیلی ممنون ومتشکر ازلطفتان⚘