خِش خِش برگ درختان زیر پای مَردِ پاییز
با نسیمِ سوزناکِ عصر های سَردِ پاییز
راه رفتن، شعر خواندن با نگاهی عاشقانه
در هیاهوی خیال و برگ های زَردِ پاییز
می رود آن سوی قِصه سوی تنهایی مطلق
در سَرش شعر است اما غصه اش هم دَردِ پاییز
غُرِّشِ یک بغض میزد آسمان را طعنه بسیار
حسرتش باران، که تا گیرد پناه در نَردِ پاییز
ابر میرقصید، مه در پادشاه فصلها فریاد می زد
قطره باران چه خوش می شست آن حال و هوای گَرد پاییز
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 18 دی 1402 11:55
سلام ودرود
صفر آقاجانی 18 دی 1402 20:31
سلام و ارادت
محمود فتحی 20 دی 1402 00:44
سلام دوست گرامی پاییز افسوی گذسته
محمود فتحی 20 دی 1402 00:46
سلام دوست گرامی پاییز افسوس گذشته