به بغض آلود ترین حالت ممکن گنگم...
چه کسی دید که من بدون تو می مردم
دل سپار و ره سپار و جان سپار...
نکته به انجام که من به بودنت مجتاجم
این تعلق که ببینی، تو به جانم!
الفت عشق و شب تار وصال است
اکنون به مثال، به روی تو می گویم
دل سپار و ره سپار و جان سپار...
نه که مِثل و مَثَل من باشی ...
گفته باشم، که دمی جای دل من باشی
تو چه از عالم و عشق ابدی می دانی
شاید قدمی ثابت من، می ماندی...
اگرش از دل و جان و ره عشق میخواندی.../.
سمانه حاتمی
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5