3 Stars

مادر...

ارسال شده در تاریخ : 15 دی 1395 | شماره ثبت : H944509

مادر...
غم نبودنت عجیبه
واسه دلها یه پدیده
یه دنیا حرف با تو دارم
حرفای نگفته دارم
بودنت دوای درده
نبودت عین یه درده
فدای عمق نگاهت
نشونه ش حسرت و آهت
تو که پروانه بودی
دورم میگشتی
پس چرا شمع شدی
به پای من آب شدی
قربون یادگاریات بشم مادر
که بی تو رنگی به روشون ندارن
خنده خشکیده رو لبهام مادرم
بی تو تنها مونده دستام مادرم
بی صدا، بی اشک و آه دل بریدی
از من و از آشیون دل بریدی
گوشه ی اتاق تاریک میشینم
زانوی غم رو به آغوش میگیرم
بغضو پرپر میکنم، واسه تو هی میبارم
خونه تاریکه، نفس کم میارم
هق هق بی مادری سر میارم
نور چشم من نمونده بی نگات
میشه که بیای بیفتم به پاهات...

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 249 نفر 380 بار خواندند
میرعبدالله بدر ( قریشی) (17 /10/ 1395)   | سمانه حاتمی (17 /10/ 1395)   | ابوالحسن انصاری (الف. رها) (19 /10/ 1395)   |

رای برای این شعر
اولین نفری باشید که به این مطلب رای می دهید
تعداد آرا :0


نظر 4

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا