بسمه اللطیف
دلدار من
در تغزل
بگشای گره دلبر دیگر تو ز پیشانی
دلدار منی این را می دانم و می دانی
از رنجش و سازش با عشق تو چه گویم من
در کار محبت تو هم دردی و درمانی
از پرتو روی تو روشن همه شبهایم
گردیده و تو در شب چون ماه درخشانی
چون آب نباتی شد لبهای تو در بوسه
در ترشی شیرین خلقت به پریشانی
در گیسوی تو عطر جان مست کند من را
هر چند به قهر آن را بر روی من افشانی
از آن توام جانا آن گونه که می خواهی
شد کل وجود من بر عشق تو ارزانی
بنگر که به بالینت تا وقت سحر مهدی
می کرد تماشایت هر لحظه به حیرانی
از عشق تو محبوبم در این غزل دلکش
صد بوسه نهان دارد هر واژه که می خوانی
#مهدی_رستگاری
بامداد شذنزدهم مهر سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
هشتم نوامبر سال ۲۰۲۱ میلادی
(سروده در شب بداهه سرایی محفل ادبی «هفت هنر شیدایی»)
دفتر شعر روزگاران
۳۱۷
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 18 اسفند 1400 16:18
مهدی رستگاری 22 اسفند 1400 12:47