بسمه اللطیف
آشوب دوران
از تطاول های بی پایان که بر جان رفته است
طاقت و صبر و قرار از جان نالان رفته است
آن چنان گرم است بازار عمل در این زمان
کآبروی مومنان و ارج ایمان رفته است
《 مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس》
از چه این فتنه بر این ملک پریشان رفته است
در فساد بی نهایت یاوه ها گل کرده و
جملهء سر های مردم در گریبان رفته است
باز در اوج بلا شد استخوان لای زخم
شرح اوصافی که از دارو و درمان رفته است
انفجار و له شدن هم کاملاً عادی شده
از فشاری که در این سامان بر انسان رفته است
مهدی آخر این سخن بس کن که در این تیرگی
دل به حالی بد به سلک ناشکیبان رفته است
گوهر عمر از کفم افتاد و در قوس سقوط
در حضیض ورطه آشوب دوران رفته است
#مهدی_رستگاری
نهم خرداد ماه سال یکهزار و چهارصد و یک خورشیدی
سی ام مه سال ۲۰۲۲ میلادی
دفتر شعر روزگاران
۷۴۸
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 14 خرداد 1401 11:43
سلام ودرود
مهدی رستگاری 26 خرداد 1401 08:29
درود و سپاس