3 Stars

خاطره شبانه

ارسال شده در تاریخ : 23 خرداد 1401 | شماره ثبت : H9421150

بسمه اللطیف
خاطره شبانه

یاد باد آن شب خوبی که لبت خندان بود
روی چون ماه تو بر چهره من تابان بود

دل من پر ز تمنای تو بود و دل تو
مهربان بود و تمنای مرا خواهان بود

جان بی تاب من از فکر گریزان بود و
باز آغوش تو مصداق پناه جان بود

چشم های من و تو نیز در آن بزم نگاه
مات و مجذوب و شگفتی زده و حیران بود

گر چه پر بود دل از غصه ایام ولی
شهد لب های تو بر درد دلم درمان بود

جوهر بوسه چنان بود لطیف آن دم که
جان سپردن به لب سرخ تو بس آسان بود

بوسه هایم به گل سرخ لب شیرینت
نرم و پرشور چنان معجزه باران بود

دل شوریده من در تپش سینه تو
بره ای بود در آن دشت که سرگردان بود

در دل شب در و دیوار گواهی می داد
به همان گفته که زیر لبمان پنهان بود

دستهایم به نوازشگری موی میان
به کمرگاه تو تا صبحدمان مهمان بود

دلنشین بود تمام لحظات آن‌ شب
که وجودت به نظر جلوه گه جانان بود

مهدی از خوبی این خاطره می گفت ای کاش
آن شب خوب به آغوش تو بی پایان بود

#مهدی_رستگاری
بیست و سوم خرداد ماه سال یکهزار و چهارصد و یک خورشیدی
سیزدهم ژوئن سال ۲۰۲۲ میلادی

دفتر شعر روزگاران
۷۵۲

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 62 نفر 90 بار خواندند
امیر عاجلو (23 /03/ 1401)   | مهدی رستگاری (26 /03/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (23 /03/ 1401)  
تعداد آرا :1


نظر 2

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا