آوای نینوا
................
صحرای کربلا همه خون بودو خاک بود
آوای نینوا همه اند وهنا ک بود
آنجا که سنگ نیزاز اندوه می گریست
برحال غنچه ای که دمی بیشتر نزیست
آنجاکه ناله هاش غم اندوز بوده است
آنجا که گریه هاش جگر سوز بوده است
آنجا که کودکانی اسیرند و دربه در
آنجاکه تشنگانی گشتند خونجگر
انجا که رفته اند عزیزان و دوستان
آنجا خزان جور درو کرد بوستان....
تاافتد ستمگر از بام روزگار
تا رویدعدالت از اندام روزگار
..
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 6
محمد جوکار 26 آبان 1395 03:20
درودها و آفرین ها جناب انصاری عزیز
چشمه شوریدگی و معرفتت همیشه جوشان و خروشان
اجرت با صاحب اثر
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 28 آبان 1395 12:59
سلام بزرگوار.
ممنونم از لطف ومحبت شما .
تندرست باشید
حسن کریمی 26 آبان 1395 12:41
درود برجناب انصاری وقلم شیوا سروده های نغزتان در پناه حق
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 28 آبان 1395 13:00
سلام بزرگوار.
ممنونم از لطف ومحبت شما .
تندرست باشید
حمیدرضا عبدلی 26 آبان 1395 22:40
با سلام استاد عزیز بسیار زیبا
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 28 آبان 1395 13:00
سلام بزرگوار.
ممنونم از لطف ومحبت شما .