3 Stars

اضطراب ناروا

ارسال شده در تاریخ : 04 بهمن 1402 | شماره ثبت : H9428080

در اضطرابی ناروا دارم مقر
ازدست تو ای روزگار بی هنر
افتاده ام در ناکجاها بیمناک
بانقشه هایی که توداری زیر سر
درمانده ام خود کرده را تدبیر نیست
در زادو بوم خویش گشتم در به در
پیوسته در پرت توهم بی هدف
سرگشته در آوار آزار و خطر
باخود تصور هم نمی کردم شوم
در گیروداری دسته جمعی جان به سر
ساقی بده یک استکان از باده ات
شاید بیا سایم دمی را بی خبر
از من شکیبایی مجو ی ای بامداد
در خوف شب من چاره ای دارم مگر
کو همتی تا بشکند این قفل را
کوقدرتی تا بر کند بنیاد شر

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 55 نفر 143 بار خواندند
امیر عاجلو (05 /11/ 1402)   | فرامرز عبداله پور (06 /11/ 1402)   | محمود فتحی (08 /11/ 1402)   | محمد مولوی (08 /11/ 1402)   | سروش اسکندری (08 /11/ 1402)   | ابوالحسن انصاری (الف. رها) (11 /11/ 1402)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :4


نظر 8

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا