آخرین نوشته ها

معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
3 Stars

نصف سیاه و نصف هیچی

ارسال شده در تاریخ : 27 مهر 1395 | شماره ثبت : H944133


یک بلامانژ فرانسوی را
هیچگاه از دست ساغر نمی خرند
آخه صبحانه ی سر چهارراه فرمانیه
به صدا کردن پیشخدمت معتاد است...
...........

مگر ساغر زندگی میکرده؟؟؟
نگاه مه آلود خیابان می گفت...)
نصف سیاه و نصف هیچ برای شما
مذهبتان پشت چراغ گرفتار است...
............
..........
مگر می شود دو نفر شد و به آوار تکی ها خندید....
مگر می شود تخت دونفره ساخت و
به ایمان تنهایان بالید...
اصلا میدانی یک پتوی ابریشمی که شرمنده ست چقدر ارزان است؟؟
یک پتوی نمناک رویش کشید
ساغر آن شب زیر باران خوابید...
............
اعلام شد:
شماره 378 بفرمایید...
صبحانه ی شما حاضر است...


پیشخدمت را صدا کن
که آنچه میخاستی آماده ست...
آخه صبحانه شان
به صدا کردن پیشخدمت معتاد است...

نصف هیچ و نصف سیاه برای شما
بلامانژ فرانسوی را هرگز نمی خرند
ساغر روزی به من می گفت که آنها
احساسشان در قرنطینه بومی
...........
بدجور گرفتار است...........)


نویسنده : سید مصطفی سراب زاده

(((تقدیم به چشمان پاک و معصومش
تقدیم به ارزانی همین متن و بس
یک بلامانژ فرانسوی دونه ای چند؟؟؟)))

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 173 نفر 244 بار خواندند
سید مصطفی سراب زاده (05 /06/ 1400)   | محمد مولوی (28 /06/ 1402)   |

رای برای این شعر
محمد مولوی (28 /06/ 1402)  
تعداد آرا :1


سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا