از باغ عشق سیب برایم بیاورید
ازدست آن حبیب برایم بیاورید
بیمارچشمهای خمارم زشهرعشق
ای عاشقان طبیب برایم بیاورید
برشانه های عاشقتان درشبی بلند
گیسوی دلفریب برایم بیاورید
درتنگ نای قافیه مانده ست این دلم
گلواژه ای نجیب برایم بیاورید
پیچیده است عطر خوش دوست دردلم
زان عطر بس عجیب برایم بیاورید
گر ازسرای دوست پیامی نیامده ست
دشنامی ازرقیب برایم بیاورید
رفت ازدلم شکیب که یارم نیامده ست
جامی پرازشکیب برایم بیاورید
جانم به لب رسیده ببینید عاشقان
ازباغ عشق سیب برایم بیاورید
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 3 از 5
نظر 4
حسن کریمی 21 آذر 1395 23:43
غزل بسیار زیبائی سرودید جناب ابوطالبی نژاد درود بر شما
سیدعلمدار ابوطالبی نژاد 01 اردیبهشت 1396 10:34
سلام آقای کریمی بزرگوار
سپاسگزارم ازاظهارلطف وحسن نظر حضرتعالی
سربلندباشید
فاطمه اکرمی 03 دی 1395 20:14
سلام و درود
زیبا و دلنشین بود
نویسا باشید
و همیشگی شاعرانه باد
لحظه هایتان
سیدعلمدار ابوطالبی نژاد 01 اردیبهشت 1396 10:35
سلام خانم اکرمی گرامی
سپاسگزارم ازاظهارلطف وحسن نظر سرکارعالی
سربلندباشید