بیهوده چند جانبِ کوِیت نظر کنم
با آبِ دیده گلبنِ پژمرده، تر کنم
هرچند صبرِ من به غمِ تو نمی رسد
روزی رسد که جامه ی صبرم بدر کنم
تا زنده ام به عشق تو،هرگز نمی روم
در انتظار، خاکِ درت را به سر کنم
گر خاکِ ره ی عشق شوم آنزمان نگر
در آرزوی دیدنِ تو بال و پر کنم
گاهی که پر شود دل من از غم تو، وای !
گوش فلک به ناله ی جانسوز کر کنم
تا تنگ می شود دلِ من نیمه های شب
آهی کشم ،به فحش، زمان را زبر کنم
گر نقش تو خطور کند از خیال من
با های های گریه دو عالم خبر کنم
م.ع.بدر
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 6
دادا بیلوردی 18 خرداد 1396 01:27
درود بر جناب قریشی
زیبا سروده اید
میرعبدالله بدر ( قریشی) 18 خرداد 1396 15:27
سلام و درود بر شما
ممنون از لطف نظر شما بزرگوار
مریم موسوی 22 خرداد 1396 18:26
هرچند صبر من به غم تو نمی رسد
روزی رسد که جامه ی صبرم بدر کنم
تا زنده ام به عشق تو،هرگز نمی روم
در انتظار، خاک درت را به سر کنم
میرعبدالله بدر ( قریشی) 23 خرداد 1396 17:20
درود ها بر شما مهربانوی فرخنده
سپاس از حضور شما گرامی
فاطمه اکرمی 31 خرداد 1396 01:42
سلام و درود
انشالله کر کند گوش فلک صدای خنده های شما
مانده گار باشید
زیبا بود
میرعبدالله بدر ( قریشی) 31 خرداد 1396 12:52
سلام و عرض ادب خدمت شما بانوی فرزانه
ممنون از لطف نظر شما
در امان الهی باشید.