با نام و یاد خدا
سلام و درود، خدا قوت،
سروش هایی تقدیم شما خوبان:
سلام و درود، خوبان مهر!
میهمان سروشکده ی بی شیله پیله و باصفایمان باشید:
سروش 1
زندگی، با نَوای رود، خوش است
با دِلاراییِ سرود، خوش است
تاخت با حرصِ سود، کم تر کن!
بیش، آرامش وجود، خوش است
مرغ خوشبخت، خوب می خواند.
سروش 2
مگر اشعارِ جان نمی شنوی؟ (!)
گریه ی عاشقان نمی شنوی؟
خواهش بی کران نمی شنوی؟
دعوت بی امان نمی شنوی؟
این فریب است(؟!)
سروش 3
من به تالاب، دل نخواهم بست
و به عطر هوا
و به نغمه ی آب
و به هر حسِّ ناب
و خلاصه:
به خدایی که هست
من در این باب، دل نخواهم بست
که دلم از اَلَست، سرمست است
دل به دستم نیست.
سروش 4
عاشق نوبهار، کم تر باش!
واله و بی قرار، کم تر باش!
مست رخسار یار، کم تر باش!
بی وفایی، کمرشکن دردی ست.
مکتب ادبی نورگرایی
شعر پیشرو
شعر سروش
محمدعلی رضاپور
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 19 شهریور 1401 01:01
لطیف و دلنشین
محمد علی رضا پور 29 شهریور 1401 12:54
درود و سپاس
سیاوش آزاد 22 شهریور 1401 01:04
سلام
با توجه به تجسم اعمال احساستان از تجسم یافتن سروش هایتان چیست؟
محمد علی رضا پور 29 شهریور 1401 12:57
سلام و درود
به گمانم دست کم خیلی وقت ها
این سروش ها،
تجسم واژگانی یا به عبارت دیگر
ترجمان طبیعت یا حالت درونی سراینده ی خود هستند.