3 Stars

کوه

ارسال شده در تاریخ : 04 آبان 1400 | شماره ثبت : H9418621

در روزگار جوانی درون شهر
با چشم قله ای عظیم و سترگی نشانه بود
فصلی زیاد و قرن پیاپی که دیده بود
سرما و برف و باد و تگرگش همیشه بود
دردی بزرگ سینه آن را گرفته بود
بغضی حزین در بن او جا تنیده بود
از دور دست هر که قامت ان را نظاره کرد
از صبح تا غروب ،ان سمبل غرور و بلندی به یاد داشت
اما ز زخمهای عبور زمانه ها آتشفشان سینه او پر ز دود بود
از دامنه تا ارتفاع قله آن آه حسرت است
با این همه از آن زمان به این زمانه نشانی ز عبرت است
با این همه نشانه ای ز غرور و ز غیرت است
دانم که سنگ سمبل سختی و قدمت است
اما درون سینه آن از هجوم درد ،گهواره ای ز آذر و آن کوه رخوت است
قلبی درون سینه سنگ است عجب مدار
دایم درون رگش خون آتش است.

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 48 نفر 63 بار خواندند
امیر عاجلو (05 /08/ 1400)   | محسن جوزچی (14 /08/ 1400)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (05 /08/ 1400)  
تعداد آرا :1


نظر 1

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا