3 Stars

گلدان_ایوان_خانه_کوچه_پرده_دنیا

ارسال شده در تاریخ : 07 بهمن 1400 | شماره ثبت : H9419743

قلبم را جا گذاشته ام
پیش گلدان هایی
که شب بوهایشان
لالایی می خواندند و
قصه می بافتند
و حالا
نیم دایره هایی شکسته و
خسته هستند
که مجبور شده اند
همدم خشکی و خاک باشند
قلبم را جا گذاشته ام
توی ایوان مهربانی
که مجبور است
چشمان خود را ببندد
تا پوزخندِ
زخم های مهلک خانه را نبیند
قلبم را جا گذاشته ام
در کوچه هایی که دور می شوند
دور
دور
دور
کوچه های زبان بسته ای
که نمی خواهند
نادیده ام بگیرند
ولی مجبور شده اند
مرا به یاد نیاورند؛
مجبور شده ام
پشتِ
پرده های نان به نرخ روز خور
که فکر می کنند
تا آخر دنیا ادامه دارند
رو به دیوارهای موهوم
درازکش کنم
پرده هایی که
مدام
پشت سر همه نقشه می کشند
ولی می گویند
به تو مربوط نیست
درباره ی تو نیست؛
می خواهند
مجبور شوم
بگویم
باور می کنم
باور می کنم
باور می کنم.

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 54 نفر 120 بار خواندند
امیر عاجلو (08 /11/ 1400)   | محمد مولوی (08 /11/ 1400)   | علی احقاق جهرمی (08 /11/ 1400)   | حسن مصطفایی دهنوی (10 /11/ 1400)   | حسین صداقتی (10 /11/ 1400)   | ابوالحسن انصاری (الف. رها) (12 /11/ 1400)   | پرشنگ صوفی زاده (12 /11/ 1400)   | ali mousavi (18 /11/ 1400)   |

نظر 5

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا