تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
سرخوش پارسا

دزدکى از لاى درزِ در نگاهت مى کنم با دو چشم مات و ناباور نگاهت مى کنم چشم در چشم تو یعنى طرح رویاى محال از همین جا راحتم. بهتر نگاهت مى کنم چشمهاى مردم دنیا به سمت توست باز من ولى از منظرى دی...

ادامه شعر
دادا بیلوردی

علی (ع) ای زلال تر از همه، گلِ مهربانِ هـزارها و مــروری از ادب ِ خدا به میان ِ عــاطفــه دارها علی ای نهایتِ عاشقی ، میِ جاری از لبِ آسمان و جمالی از حق ِ لامکان ، دل ِ روح...

ادامه شعر
طارق خراسانی

حلقه ی زلفت بود خود حلقه ی مستان، علی نام زیبایت نشان از قدرتِ یزدان، علی تا تو رفتی، غم به آواز زمان پَر می کشد ناله دارد از فراقت، نخلِ نخلستان، علی تا که گفتی از جهان و دانه ی تلخِ بلوط[1...

ادامه شعر
علی اصغر  اقتداری

تو حروف رمز قرآنی، علی! باز امشب غرق سرگردانی¬ام رهنورد جاده¬ی حیرانی¬ام در تمام هستی¬ام غوغا شده¬ست هر چه سلول تنم شیدا شده¬ست باز آتش می¬چکد از خامه¬ام اشک می¬جوشد از این غم¬نامه¬ام ...

ادامه شعر
مرتضی (اشکان)  درویشی

روزیِ شیعه به انفاق طرب می چسبد چون گداییِ شهنشاه عرب می چسبد هر زیارت جایِ خود دارد ولی آقا به من صله در سیزده ماهِ رجب می چسبد روزه باشی و عطش،،،چله ی گرما باشد ذکرِ عباسِ علی شاه ادب می چسبد ...

ادامه شعر
حامد  زرین قلمی

مثال زلف یار اینجا، نمی گیرم قرار اینجا
نمی گیرم قرار اینجا، مثال زلف یاراینجا
سرِ نا سازگاری گو بنا سازد فلک با ما
نداند سازگار آید مرا ناسازگار اینجا
ندارم شکوه ای هرگز شکایت کی ...

ادامه شعر
سید محمد  میرسلیمانی بافقی

"سحر" اینجا زمین آرام می نـوشد زمان را دم می کند یـک استکان ازآسمان را صبحش پر از قطب شمال آرزوهاست با سینه ای که می مکد آتشـفشان را گاهی که می سوزد ز سرمــای تنفس سر می کشاند تا کند خـم سـ...

ادامه شعر
فخرالدین احمدی سوادکوهی

پرنده ای به جرم آواز ناشناس اش محکوم به حبس ابد شد، در دادگاهی که هیجکس ندید. کسی پرونده ی پرنده را ورق نزد تا بفهمد از دورترین نقطه ی دنیا ، از عشق زندگی ، ...

ادامه شعر
روح الله اصغرپور

عاشق اول سسله خرامان ایوین آباد علی ایدرم مدح کماکان ایوین آباد علی یارا جراح اورک فصلینی بی پرده گورر یازیلوب قلبیده باخسان ایوین آباد علی شیعنین جراتی وار سسلیاجاخ حیدریم سسلیر ملت ایران...

ادامه شعر
اصغر  چرمی

کیمیای عشق حب حیدر است هر که باور کرد خاک این در است گر علی را دوست می داری بدان این همان تاثیر شیر مادر است --- لینک دانلود شعر با نوای حاج حسین سیب سرخی http://dl.delsukhtehgan.ir/sal1393/Si...

ادامه شعر
مرتضی فصیحی

باسلام وعرض تسلیت بمناسبت شهادت اولین شهید محراب شب قدر است و ملت در عزایند سیه پوشندو محزون برجفایند که امشب ضربتی بر فرق مولاست همی گریان به حال مرتضایند...

ادامه شعر
علی صمدی

زندگی درد قشنگی است که بر باور ما می بارد و سرانجام ظریفی است که در خاطر ما میماند. زندگی شوق گلی رنگین است روی سرشاخه ی امید بر ساقه ی دلتنگ نگاهی که زمان در باغچه ی بینش ما میکارد. زندگ...

ادامه شعر
حمید انباز

ترجمه ممکن نیست ولی تا آنجا که مقدور بود به هر حال ببخشید. تا هستم قدرم را بدان سنم به صد رسید نه سایه ام به زمین می افتد تا اثرم به رد پا تبدیل نشده نه تا خانه وکاشانه ام گرم است تا زبانم گرم ص...

ادامه شعر
پویا نبی زاده

برای چشم تو در این سکوت زهر آگین نوشته ام غزل از قامتت بیا بنشین در این گرانی بازارِعشق ناپیدا به جای نوش شرابی که خورده ام بنزین برای" ماه" شب هر شب شکیل وشادی بخش ترانه ی تو بخوانم" پلنگ "ع...

ادامه شعر
طارق خراسانی

پیشاپیش ضربه خوردن و شهادت مولای عاشقان حضرت علی (ع) را به تمام دوستدارانش علی الخصوص مدیران محترم وبسایت معظم شعر ایران و دوستان عزیز شاعرم تسلیت عرض می کنم. «کشـتند به شمشـیر جفا شــیرِ خ...

ادامه شعر
دادا بیلوردی

چو روح آمد به آدم(ع)، یا خدا گفت به شور عشق، هر دم یا خدا گفت چو حیران گشت هنگام الستی ز مستی کلّ عالم، یا خدا گفت بزن پیمانه هرچه باد بادا که زان می، یار مستم یاخدا گفت تمامِ انبیا بر نشر...

ادامه شعر
مهری خسرو جودی

از امشب دگر مست "می" خواهم بود رانده از شهر ویرانه ی تو خواهم بود همان شهر پر از آشوب و دلتنگی بود همان مستی که آوازه ی عشقش را روزی به غزلی نو سرایی با شکوه خواهم بود در غزلهایت بگو هر آنچ...

ادامه شعر
احمد  رضایی پایدار

شخصی دروغ می گفت دروغ دروغ که فلانی مال حرام می خورد به سرور شخصی گفت ای بی خبر از خدا گیرم که مال حرام می خورد به جفا تو به چی می رسی از بهر این خطا ؟ .....................................

ادامه شعر
روح الله اصغرپور

از غم بسیار دنیا می نویسم مشکل این باشد که تنها می نویسم بر من انکار ستایش بسته چشمت خط ابروی تو را تا می نویسم بعد از این نام تو را در سطر اول چهره شیوا و ...

ادامه شعر
فخرالدین احمدی سوادکوهی

کهنه چمدانم خوابِ سفر می بیند و سفر خوابِ مرا و من در خوابِ هردو ، چقدر بی قرارم!! ایستاده ام رو به دریای بی ریا. قایق پیر باران خورده ای هست!! و مرا خواهد برد تا دور دست ها، ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا