"سحر"
اینجا زمین آرام می نـوشد زمان را
دم می کند یـک استکان ازآسمان را
صبحش پر از قطب شمال آرزوهاست
با سینه ای که می مکد آتشـفشان را
گاهی که می سوزد ز سرمــای تنفس
سر می کشاند تا کند خـم سـایبان را
پیچیده دورش بـاند زخم بی کـلاسی
گوش قبـایش شهرکی؛ بی جامگان را
یک فاصله کافی است تاپیرش کند زود
هرروز می گیــرد سراغ بایـگان را
وقتی زمـان را نصف شب دیوانه کردم
موی دمــاغم شـد تمـام سـالیان را
پروانه اش عکس سه بعدی داردازعشق
ســر می کشد هرم سـلام بـاغبان را
گـاهی کسی در کنج لـوت خلوت خود
گـــم می کنـد رد عبور ساربان را
تا در سحر نیت کند بــا روزه عشق
صبحش به غوغا می کشد افطارمان را
گاهی که "باران" می خرد تنهایی ام را
سرمی ُبرم درکنج چشم بغض نهان را
19/4/92 محمد میرسلیمانی بافقی
لیله القدر مشهد
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 29
حامد زرین قلمی 16 تیر 1394 14:38
سلام و درود بر سید بزرگوار
بسیار زیبا و وزین
هزاران درود
سید محمد میرسلیمانی بافقی 17 تیر 1394 00:46
درودها حضرت دوست جناب دکتر زرین قلمی عزیزم.سپاس از محبتتون
بهناز علیزاده 16 تیر 1394 15:22
درود بر شما بسیار زیبا بود
سید محمد میرسلیمانی بافقی 17 تیر 1394 00:47
درودها بر شما
.سپاس از محبتتون
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 16 تیر 1394 16:02
پروانه اش عکس سه بعدی داردازعشق
ســر می کشد هرم سـلام بـاغبان را
درودزیبابودنویسا وشاعر بمانید
سید محمد میرسلیمانی بافقی 17 تیر 1394 00:48
درودها بر شما.سپاس از محبتتون
طارق خراسانی 16 تیر 1394 17:43
یک فاصله کافی است تاپیرش کند زود
هرروز می گیــرد سراغ بایـگان را
وقتی زمـان را نصف شب دیوانه کردم
موی دمــاغم شـد تمـام سـالیان را
پروانه اش عکس سه بعدی داردازعشق
ســر می کشد هرم سـلام بـاغبان را
بنازم قرن چهارم هجری قمری را همین...
در پناه رب العالمین شاد باشی استاد نازنین همه
طارق خراسانی 16 تیر 1394 20:23
بنازم قرن چهاردهم هجری قمری را صحیح است استاد نازنین
تصدقت
نمی دانم چرا متوجه این اشتباه نشدم
گرچه نمی خواستم سخنی در مقابل این کار بزرگ بگویم ولی یک اشتباه باعث شد صحبتی با دوستان داشته باشم
حضرت استاد باران استاد دانشگاه و شاعر و ادیب بی همتایی هستند که استادی حقیر می باشند.
اشعار ایشان بیشتر پست مدرن و گاه نئوکلاسیک و غزلیات شان بسیار مدرن و به زبان امروزی ست تا بنده به پای این استاد بزرگ
برسم باید دویست سال دیگر از خدا عمر طلب کنم.
سلامتی و شادکامی استاد گرانقدرم آرزوی حقیر است
در پناه خدا
سید محمد میرسلیمانی بافقی 17 تیر 1394 00:51
درودها حضرت دوست جناب استاد طارق عزیزم.امیرالشعرای خراسان بزرگ.سپاس از محبتتون...همیشه مرهون الطاف جنابعالی بوده وهستم.
سید محمد میرسلیمانی بافقی 17 تیر 1394 01:18
اله یار خادمیان 16 تیر 1394 17:44
موفق و موید باشی جناب بافقی عزیز
سید محمد میرسلیمانی بافقی 17 تیر 1394 00:51
درودها حضرت دوست جناب خادمیان عزیزم.سپاس از محبتتون.دلمون براتون تنگ شده بود بزرگوار
حسین دلجویی 16 تیر 1394 18:00
سلاااااام جناب بارانم
گـاهی کسی در کنج لـوت خلوت خود
گـــم می کنـد رد عبور ساربان را....
به به....
این بیت خیلی ب دلم نشست...
سید محمد میرسلیمانی بافقی 17 تیر 1394 00:52
درودها حضرت دوست جناب دلجوی دلبرم.سپاس از محبتتون
احمد البرز 16 تیر 1394 19:38
بسیار زیبا شروع این غزل قوی است
سید محمد میرسلیمانی بافقی 17 تیر 1394 00:53
درودها بر شما جناب آقای البرز عزیز.سپاس از محبتتون چشم رنجه فرمودین
علی اصغر اقتداری 16 تیر 1394 21:13
سلام وهزاران درود بر شما
بی شک شعرتان در زمره ی بهترین هایی است که تا حالا از شما خوانده ام
درود بر شما وقلم مبارکتان
سید محمد میرسلیمانی بافقی 17 تیر 1394 00:55
درودها حضرت دوست جناب استاد اقتداری عزیزم.سپاس از محبتتون .سایه تان برقرار
نگار حسن زاده 16 تیر 1394 21:49
سلام و عرض ادب استاد بافقی
بسیار بسیار زیبا بود
درود بر شما
سید محمد میرسلیمانی بافقی 17 تیر 1394 00:56
درودهابر شما گرامی سرکار عالی .سپاس از محبتتون
کرم عرب عامری 17 تیر 1394 01:49
آفرین
بر خلاف معمول کهاکرا از واژگان تکراری وخسته استفاده میکنند حضرتعالی از کلماتی که حتی در دربین مردم متداولست استفاده برده و تصاویر نو و بدیع آفریدید
بیشک بیشتر بدین مهم خواهید پرداخت پیروز باشید گرامی خوشحالم از آشنایی با حضرتعالی
سید محمد میرسلیمانی بافقی 19 تیر 1394 16:17
درودهابر شما گرامی جناب عرب عامری عزیز .سپاس از محبت و الطافتان
فاطمه خواجویی راد 17 تیر 1394 07:24
درود استادگران
سحری زیبا و دلنشینی ا رقم زدی
عدالت رانمی فهمد جهان
تا بیانش کی کند مولا علی ؟
شهادت ابرمرد تاریخ معنای عدالت و عنایت را تسلیت می گویم
التماس دعا
سید محمد میرسلیمانی بافقی 19 تیر 1394 16:15
درودهابر شما گرامی سرکار عالی .سپاس از محبتتون
دادا بیلوردی 17 تیر 1394 12:04
درود بر جناب بافقی
بهره مند شدم از احساستان
التماس دعا
.
یک مطلب:
وزن آخرین مصراع ( سرمی ُبرم درکنج چشم بغض نهان را ) درست نیست شاید اشتباه تایپی داشته باشد.
سید محمد میرسلیمانی بافقی 21 تیر 1394 08:39
درودهابر شما جناب دادای عزیز .سپاس از محبتتون. آن در کامنتها اصلاح شده بود البته بنده زیاد اعتقادی به تقطیع نوشتاری ندارم و چنانچه موجبات سکته بارزی نباشد شاعر بنابه ضرورت معنا می تواند یک مصوت را بیاورد همانطور که در قانون اشباع وجود دارد.
مجتبی جلالتی 10 فروردین 1399 17:47
با هزاران درود
استاد گرامی سروده دلنشین تان را چندین و چند بار خوانده ام .
و هر بار تازه گی و طراوتی خودش را داشت.
قلم توانایتان را می ستایم و در انتظار شما در صفحه کوچکم هستم.
اگر قابل دانستید مقدمتان گلباران
محمد مولوی 01 دی 1401 11:12