تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
مرتضی فصیحی

آری دلم تنگ است تنگ! تنگ برای لاله های سرخ کربلایی پس کجایند گل بوته های ترنم کجایند شمشادهای باغ رویاها آری کجایند فرشته های سرزمین محبت؟ که نفس هاشان شفابخش وجودمان بود و تجلی بخش اندیشه ه...

ادامه شعر
فخرالدین احمدی سوادکوهی

به کوچیده چکاوک شوریده می مانی در شبان گاهی مه آلود غمگین غربت ِ سرنوشت اش را برای کسی که نمی شناسد می خواند آی چکاوک با تنهایی ات به وسعت صحرا در گسترده ...

ادامه شعر
هما تیمورنژاد

نگاه مستت مرا سوزانده است یک عمر میدانم نمیدانم زجان من چه می خواهد که گریانم خمار چشمانت،سیاه و دُردانه ز قلب خامِ من دگر چه می خواهد دل مرا بُرده ست به قعر دریاها، مرا ز من گرفت،شر...

ادامه شعر
فخرالدین احمدی سوادکوهی

سوت سوت می کشد قطار زیر باران در سیاهی شب ِغم انگیز برای شاعر سرزمینم که چمدان بزرگ دلتنگی اش را کول کرده و می دود و نمی رسد به قطاری که تمام هق هق مردمانم را با خود برده است سوت سوت م...

ادامه شعر
فاطمه  اکرمی

به نام ایزد منان خداوند دل و ایمان خدای مهربانان به خورشید فروزان به ماه شب تابان به دریای بی همسان به زلالی باران به جنگل گل افشان به کوه ها سربلندان به کویر نمکدان به درون چشم بینا...

ادامه شعر
علی صمدی

زندگی درد قشنگی است که بر باور ما می بارد و سرانجام ظریفی است که در خاطر ما میماند. زندگی شوق گلی رنگین است روی سرشاخه ی امید بر ساقه ی دلتنگ نگاهی که زمان در باغچه ی بینش ما میکارد. زندگ...

ادامه شعر
محمد جواد  صابری

کوتاهی کردی مرا نگاه کن چقدر درازم **** حواست هست نفس می کشمت ریه هایت داغون شده کمی کمتر سیگار بکش جنگل! **** چشم هایم سیاهی می رود آوار حرفهایت بر روی پلک هایم دیواریمحکم ساخته است ن...

ادامه شعر
علی صمدی

دوست دارم بروم گوشه ی یک باغ بزرگ زیر احساس پر از سایه ی بیدی تنها تکیه بر ساقه ی نو رسته ی آن بید زنم و برای علف هرز حریص تشنه ی نور صحبت از نور دو چشمی بکنم که مرا ذوب شعاع دلفریب نگهش کرد و به...

ادامه شعر
طارق خراسانی

گلایـه دکتر شریـعتی از خـدا و جـواب سهراب سپـهری و گفتگوی حقیر با آن دو بزرگوار 1 - گلایه ای از خدا، منتسب به دکتر علی شریعتی خدایا کفر نمیگویم، پریشانم، چه میخواهی تو از جانم؟! مرا بی آنکه خو...

ادامه شعر
منوچهر منوچهری(بیدل)

شب تاریک اگر چون گرداب برسر بستر من میکوبید زوزه بادخزان شب سرد پشت دیوار اگر می پیچید بازم اون مونس شب های بلند شعله شمع روخم مادر بود اگر آن کودکیم زود گذشت بی غم و رنج و شب و بیماری سردی...

ادامه شعر
علی صمدی

دلم بسیار تنگ است و نگاهی با دلم در حال جنگ است و نمی دانم بساط عاشقی را ضمیر ارتباط عاشقی را در کجا  پیش چه کس ﭐرام و تنها گسترانم و اسب عشق را آهسته رانم تا دیار سبز رویاها کنار بستر نرم و...

ادامه شعر
محمد جواد  صابری

زیر آوار چشمهایت گیر کرده ام پلکی بزن و رهایم کن *** گوشه کنج اتاق می نشینم تا صبح تا بیایی آرام دوستت می دارم از صبح تا هر شام *** دلخوشی های من اینست که هی دور شوی من هی نگاهت ب...

ادامه شعر
فخرالدین احمدی سوادکوهی

آی پرستو بیهوده انتظار می کشیم، برای او او نه از تبار ما که دخترِ باد است من و تو دیگر از نسل بهار نیستیم و پائیز ، میراث ما محبوس در گنجینه ی مادربزرگ. آی پرستو...

ادامه شعر
منوچهر منوچهری(بیدل)

شبی تاریک و بی مهتاب.. شبی غمگین شبی تنها شبی درخواب منو آن یار شبهای زشتی ها کنون تنها شدیم آخر گناه است این زمهر آخرین منزل گه هستی چنین فریاد می آرم شماای مردمان ای رهگذاران امید آرزو ها...

ادامه شعر
منوچهر منوچهری(بیدل)

نمی خواهد الهی جان من دیگر من گم کرده سامان رانمی خواهد الهی چشم من دیگر پگاه صبح تابان رانمی خواهد الهی قلب من باناله افقان شرنگ هچر می نوشد ولی ازیار مهرویم دگر آن وصل درمان را نمیخواهد ...

ادامه شعر
فاطمه  لشکری "راحیل کرمانی"

تو چرا غمگینی؟ من همینجا هستم روزگارم بد نیست اهل غم آبادم خانه ام در خلوت شهر تنهایی ها است پیشه ام نقّاشی است با نگاهی خلوت در درون رؤیا نیمه جانی دارم و دودستی لرزان که توان در آنها ی...

ادامه شعر
منوچهر منوچهری(بیدل)

الهی دیگر آن خلوت نشینانت نمی خوانند ودیگر ازخرابات آن ندای دلنشین که ازآتش شوق توجوشید بگوش جان نمی آید بگوآن پاک دینانت کجارفتند وشایدهم که خشگیدند شاخ برگشان ازباد پائیزی ...

ادامه شعر
محمد جواد  صابری

دیدار ما آمد چشم در چشم صورت در صورت کاش تو خود بودی نه نگاهت نه صدایت کاش روحت در برابر نگاهم بود صدایت می آید اما خودت دیده نمی شوی کجایی؟ کور شدم از بس تو را ندیدم ...

ادامه شعر
منوچهر منوچهری(بیدل)

عشق من بی تو دلم غمگین است بی تو سرد است ره خانه من بی تو خورشید شفق خونین است بی تو فریاد و هزاران فریاد که بهار و گل و بلبل چو باد بی تو آهنگ دلم سخت شکست در دل کوه چو داد فرهاد در پس سینه ط...

ادامه شعر
بهناز علیزاده

تو ای ماه بی وصال من، متاب امشب،بشو دیگر بی خیال من، بر آنم کز آه پر شرری شعله بر گیرم، زنم دامن در طواف رخت،آتش خرمن،! بسوزاند هر دو بال من، سرآید این بی تو در غم تو،شعله ور شدنم ، گشتی اگر بی ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا