تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
رامین خزائی

ژرفای حمق چون که هزارش بگذشت دردش کند اسکان و عذارش بگذشت فالی که من از جوی عسل دست زدم از روز ازل لرز و مضارش بگذشت با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان رامین خزائی ...

ادامه شعر
جواد امیرحسینی

امشب به جهان باب مراد آمده است شاه کرم و جود، جواد آمده است از عرش به خانه‌ی امام هشتم جبریل امین به شادباد آمده است ۲۲ بهمن ۱۴۰۰...

ادامه شعر
نازنین نکیسا

زیبایی ودل به نرگس ات می بازم عاشق کشی وبه عشق تو می نازم پروانه صفت به گرد شمع رویت گه سوزم و گه با غم تو می سازم....

ادامه شعر
رامین خزائی

روزی که تو دستت خم می یادت هست؟ آن روز دگر، هشتم دی، یادت هست؟ من داد به بیداد تو دادم لیکن بهمن شد و ما در غم وی، یادت هست؟ با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان رامین خزائی ...

ادامه شعر
رامین خزائی

مهرش به دلم آمد و داغان شده ام با تیر نگاهش زد و نالان شده ام از تیر به مهری که چو آبان شده بود مهری غلط انداز و منم آن شده ام با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان رامین خزائی ...

ادامه شعر
حسن جعفری

هر بد که کنی نظیر آن می بینی آن را که تو کشت می کنی می چینی دشنام و درشتی چون تف سربالا ست توهین چو کنی سزای هر توهینی...

ادامه شعر
رامین خزائی

این قصّه ی شومی که تو در نَنگ به سر آخر کُنَدَت نادِم و بی رنگ، غَسَر با یاد من امشب برو خوش باش که او حَقَّت بدهد، لیک پس از مَرگِ پسر با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان رامین خزائی ...

ادامه شعر
خدیجه  صفالومنزه

پیداست که سیمای تو را بوسیده پیشانی زیبای تو را بوسیده آن کس که جهان برای او کف زده است یکروز کفِ پای تو را بوسیده #خدیجه_صفالومنزه ( #عاتکه ) #تولد #روز_مادر #تبریک تقدیم به مادر عزیزم❤ @ateke...

ادامه شعر
جواد امیرحسینی

ای آینه‌یِ جمال یزدان مادر ای مهر تو همچو مهر باران مادر سهل است تو را نوح بخوانم امروز ای ناجی من ز رنج طوفان مادر #جواد_امیرحسینی ۲ بهمن ۱۴۰۰...

ادامه شعر
امیر وحدتی

این تخته که امروز چنین آسودست روزی بسرای باشکوهی بودست اندر دل خود راز نهانی دارد وز گردش ایام چنین فرسودست گویند که بوده این سرا خانه خان که امروز دگر نیست از او نام و نشان این تخته فرسوده به ما...

ادامه شعر
رامین خزائی

شیخک سَرِ منبر که اگر فوب رسد یک مائِدِه از پیّه ی مرغوب رسد نانی نخوری قول دهی نیک و نِکو بعد از هَلَکَت بوسه ی محبوب رسد با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان رامین خزائی ...

ادامه شعر
رامین خزائی

گفت اَر نکنی طاعت من چوب رسد شاکر نشوی این همه مرکوب رسد کفران نکن ای بنده ی ناشکر که گر کفران بکنی شهر به آشوب رسد با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان رامین خزائی ...

ادامه شعر
جواد امیرحسینی

ای دوست به یک پیاله مهمانم کن انگشت نمای کویِ مستانم کن مخمورِ دو چشمِ سیه ات را دریاب بیمارِ توام بیا و درمانم کن ...

ادامه شعر
نازنین نکیسا

جز نقش تماشای تو دردیده ما نیست جز یاد و تمنای تو در سینه ما نیست یکدم بنشین در بر ما تا که ببینی جز قاب نگاه تو در آیینه ما نیست. ...

ادامه شعر
رامین خزائی

من مثل یَلی بینِ یَلان لَم بدهم مریم تو خودت دسته گُلی دَم بدهم هرچند که گُل، هدیه گُلی را نَبُوَد یک شاخه گُل از خوشه ی مریم بدهم با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان رامین خزائی ...

ادامه شعر
جواد امیرحسینی

ای دوست به یک پیاله مهمانم کن انگشت نمای کویِ مستانم کن مخمورِ دو چشمِ سیه ات را دریاب بیمارِ توام بیا و درمانم کن #جواد_امیرحسینی(مهراد) ۲۲ دی ۱۴۰۰ ...

ادامه شعر
رامین خزائی

از برج حَمَل که من قرینش بودم تا سوت اَسَد مَثَل ترینش بودم دستی به قلم مثال نقّاشم من یارم گل آسمان، زمینش بودم با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان رامین خزائی ...

ادامه شعر
آرمان پرناک

* * * * * * آنقدر پُرم از تو که بارم نکنی آنقدر شبم تیره، که تارم نکنی یکبار نشد قلب مرا گرم کنی یکبار نشد ابر بهارم نکنی * * * * * * با هر تَپشی شکوفه ای می دیدیم خیرات به راه بود، می بخشیدیم ...

ادامه شعر
رامین خزائی

فرمان و فریمان نکن ای داد و فغانم الحان خوش آوای نفیری ز خزانم طوطی به طرب بال گشودست نماند یا اینکه بخواند ز غمش همچو عیانم با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان رامین خزائی ...

ادامه شعر
رامین خزائی

یک حبّه ی انگور به یاری ندهی یا خوشه ی موئی به کناری ندهی پروین به چه از خوشه ی انگور لبت صد خوشه ی پروین به خماری ندهی با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان رامین خزائی ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا