تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
امین مقدس

<<در پرانتز>> <<در دفترم نامِ تو را دیشب نوشتم>> شد شعله‌ور هر برگه تا از تب نوشتم شد حلقه دستانِ پرانتز دورِ ما تا وقتی کنارت از خودم مطلب نوشتم دارم فراوان پیروان در هر م...

ادامه شعر
افسانه ضیایی جویباری

. همزاد بهار بود، چشمانش طعم تماشا میداد، ماه بر لبهای پر خنده اش تکیه داشت. سرخی گونه هایش، پراز وسوسه سیب بود، که گریز از بهشت را توجیه میکرد، اما افسوس که سهم من از بهار ازمون تلخ صد خ...

ادامه شعر
mostafa kermani

آمده ام نیامدی آمده ام رخ بنگرم من از تو شعر و غزل نیامدی آمده ام که دل برم من از تو جام عسل نیامدی آمده ام شیدا کنم شیدا شوم آرام من نیامدی آمده ام رسوا کنم رسوا شوم آرامشم نیامدی آمده ام در...

ادامه شعر
افسانه نجفی

_آغوش عشق آویخته بر گردن دار _و ما از دست هایمان؟! بر نمی آید هیچ کار... _مگر نه امامزاده ها غارتگر دردند؛ پس چرا دار آبستن ِ باوری تازه است؟! _جار می زنند ناجیان در شهر: مرگ بر استکبار! _مردمان زی...

ادامه شعر
پروانه آجورلو

دفترم پر شده از نام تو و یاد تو و عطر تو دلدار حالا تو بگو: من چه کنم؟؟؟ داغ فراقت شده زخم دل بیتاب دوری تو دردیست بزرگ؛ تو جان منی دلبر شب را سپری کردم با اشک؛ غم و حسرت... هر شب که تو می آیی در فکر ...

ادامه شعر
سانیا علی نژاد

سوالی‌ترین پاسخِ پرسش من کجایی که بی تو دلم سخت تنگ است؟ کجایی که از زندگی بیمناکم به هر راه رفتم پُر از رنج و سنگ است شبیه کلاغی که در دست تقدیر به رویش هزاران نقابی ز رنگ است..‌. دل این کلاغ از...

ادامه شعر
کیوان هایلی

با نبودن های تو یک جور مدارا می کنم در دل خود خاطراتت را، هویدا می کنم حس خوب عاشقی در دل چو پیدا می شود نقش چشمان تو را اینگونه معنا می کنم چشم و ابروی کشیده، نازنین و دلربا این چنین حسِ درونم...

ادامه شعر
سجاد صادقی

من قلعه ی آبادی در کنج زمان بودم بی زلزله و جنگی ، آوارترش کردند یک پنجره از من که ، سودای رسیدن داشت کندند از اینجا و ، دیوارترش کردند هر رهگذری از من ، کج کرد مسیرش را هرکس متمایل شد ، بیمارترش کردن...

ادامه شعر
افسانه نجفی

_می زند تیغ خاطره؛ رگ های خیال را _سست می افتد می بوسد تن بی جان ِ رویای محال را! _ماهی تُنگ عشق است دوست دارد حتی تصویر دریای زلال را......

ادامه شعر
یاسر قادری

با من بمان با من بخوان، ویرانم عشقم در ذهن درگیر توام،بدان حیرانم عشقم هندو به عودش نازد و من بویت عشقم هستی به آتش میکشم در کویت عشقم پر کن سبو ، دستم بده پیمانه عشقم باده به دست میرقصم،مستانه عش...

ادامه شعر
علی آقا  اخوان ملایری
کیوان هایلی

عشقش به دلم مانده و روحم به فنا رفت در ما غزلی مُرد، که یارم به جفا رفت مجنون شده و جان و دلم سخت گرفتار آفت که به جان زد، فکرم به هَجا رفت دل در گرو اش بودِ و جانم به تزلزل آشفته و ...

ادامه شعر
آرزو بیرانوند

نه حال ِ زندگی نه عشق و نه جنون اصلا بدون تو چی داره خونمون؟ رفتی ولی دلم از تو نمی بُره این جای خالیته که پیش من پُره توو انتظار ِ تو توو درد ِ خاطره بی خواب میمونن پلکای پنجره ابرا که می بارن عط...

ادامه شعر
آگرین یوسفی

بهار استُ اُردیبهشتُ بادِ لطیفی می وَزَد عطرِ گلهآ خاطره یِ آغوشَت را برآیم زمزمه میکند. #آگرین_یوسفی

ادامه شعر
سانیا علی نژاد

سبز شدم، ابر شدی آبی آبی؛ بیدار که شدم دیدم که تو خوابی! تا خواب شدم، خیال شدی پرواز پرواز؛ پرواز شدم گرم شدی؛ نقطه‌ی جوش، مثل اهواز...

ادامه شعر
افسانه نجفی

_باز هم من و این تنگ گذرگاه... _شبی سراپا تیره پوش کمین کرده چون راهزنی پست بر سر راه... _می کند دم به دم دشنه اش را تیز با آه! _غم عشق چون نوشدارو می زند خیمه ای بر ناخودآگاه... _می کنم عیش سر م...

ادامه شعر
کیوان هایلی

شبی با خود که تنها بود این دل به زیر لب، به نجوا بود این دل درونش غرق آتش غرق خون بود درون خود چه غوغا بود این دل غریب و بی کس و وامانده در خود به دل زخمی هویدا بود این دل اسیر دردِ...

ادامه شعر
امین  غلامی

پریشان حال آن موی پریشانم. که در خواب پریشانم. پریشانتر ز بیداریست. امین غلامی (شاعر کوچک)

ادامه شعر
حامد نوروزی

چند می فروشی؟ گفتمش چه می فروشی ؟ گفت دل گفتمش چند می فروشی ؟ گفت به اندازه لبخند گفتمش پس مال تو "تنها بخند" او خندید و از دستان من دل را ربود وقتی بخود آمدم او رفته بود دل ز دستش روی خاک افتا...

ادامه شعر
علی اصغر  طالعی نوجه ده

حد دلم بی نهایت است وقتی ایکس عشق به سمت تو میل میکند

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا